فیک کوک از مافیا متنفرم Part. 16
یونا:پدر و مادرت کجان
ات:نمیدونم چیزه من وقتی چند ماهم بود جلو در یتیم خونه ولم کردن
یونا: ببخشید عزیزم ناراحتت کردم
ات:چرا واسه کسایی که نمیشناسم ناراحت شم
یونا:درست میگی خوب با جونگ کوک چطور آشنا شدین
ات:جونگ کوک رفته بود بار با به پسره به اسم مین هو اونم چند وقته گیر داده بود به من رفتم بار با تیر زدمش اینطوری
یونا:با تیر زدیش
ات:اره
مین:واقعا که عروس خانواده جئونی کوک پسرم پس هونجا عاشقش شش
کوک:اره
سوک:نمیخواین غذا بخوریم اگه نه میخوام برم
ات:جونگ سوک درست بشین و درست رفتار کن
سوک:جانم
ات:نشنیدی چی گفتم
سوک:باشه
ات:هییون بهتر نیس سر از اون گوشی در بیاری ببینی هوا چطوره
هییون:چشم زنداداش
یونا:بریم سر میز
جینا:میگم مادر جونگ کوک و جونگ سوک کجاست
سوک:به لطف یکی مرده
کوک:هی
سوک: تورو که نگفتم
مین:پسرا بس کنین
سوک:اره وقتی موضوع مامان میشه باید ساکت شیم کوک تو الان واسه چی ساکتی ها
کوک:جونگ سوک بشین سرجات
سوک:فکر کردین ما یه خانواده ایم بیخیال تنها کسایی که اینجان برادرایی که تشنه خون همن زنی که مونده چطور پسرشو وارث کنه و مردی که قاتل زنشه
سوزی:بس کن
سوک:بس کنم به تو چه برو پیش اون مرده که باهاش چت میکردی
جونگ کوک بلند میشه و سوک مشت پیرنه یقه همو میگیرن
کوک:داری شورشو در میاری خودتو کنترل کن
ات:آقای جانگ مین
بلند شدم و رفتم سمتش
ات:آقای جانگ مین
جینا:دکتر چی شده
آن:داره سکته قلبی میکنه جونگ کوک بیا بلندش کن
جونگ کوک جانگ مین رو بلند میکنه و سوار ماشین میشن
ات:کوک گوشیم رو بده
کوک گوشی ات رومیدع
ات
الو دکتر ات م فورا اتاق عمل رو حاضر کنید فورا
باییی
ات:نمیدونم چیزه من وقتی چند ماهم بود جلو در یتیم خونه ولم کردن
یونا: ببخشید عزیزم ناراحتت کردم
ات:چرا واسه کسایی که نمیشناسم ناراحت شم
یونا:درست میگی خوب با جونگ کوک چطور آشنا شدین
ات:جونگ کوک رفته بود بار با به پسره به اسم مین هو اونم چند وقته گیر داده بود به من رفتم بار با تیر زدمش اینطوری
یونا:با تیر زدیش
ات:اره
مین:واقعا که عروس خانواده جئونی کوک پسرم پس هونجا عاشقش شش
کوک:اره
سوک:نمیخواین غذا بخوریم اگه نه میخوام برم
ات:جونگ سوک درست بشین و درست رفتار کن
سوک:جانم
ات:نشنیدی چی گفتم
سوک:باشه
ات:هییون بهتر نیس سر از اون گوشی در بیاری ببینی هوا چطوره
هییون:چشم زنداداش
یونا:بریم سر میز
جینا:میگم مادر جونگ کوک و جونگ سوک کجاست
سوک:به لطف یکی مرده
کوک:هی
سوک: تورو که نگفتم
مین:پسرا بس کنین
سوک:اره وقتی موضوع مامان میشه باید ساکت شیم کوک تو الان واسه چی ساکتی ها
کوک:جونگ سوک بشین سرجات
سوک:فکر کردین ما یه خانواده ایم بیخیال تنها کسایی که اینجان برادرایی که تشنه خون همن زنی که مونده چطور پسرشو وارث کنه و مردی که قاتل زنشه
سوزی:بس کن
سوک:بس کنم به تو چه برو پیش اون مرده که باهاش چت میکردی
جونگ کوک بلند میشه و سوک مشت پیرنه یقه همو میگیرن
کوک:داری شورشو در میاری خودتو کنترل کن
ات:آقای جانگ مین
بلند شدم و رفتم سمتش
ات:آقای جانگ مین
جینا:دکتر چی شده
آن:داره سکته قلبی میکنه جونگ کوک بیا بلندش کن
جونگ کوک جانگ مین رو بلند میکنه و سوار ماشین میشن
ات:کوک گوشیم رو بده
کوک گوشی ات رومیدع
ات
الو دکتر ات م فورا اتاق عمل رو حاضر کنید فورا
باییی
۸.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.