چند پارتی(وقتی غیرتی میشه) پارت ۴(آخر)
#وانشات
#ای_ان
#استری_کیدز
خودت هم متوجه شده بودی که پسر عموت روت کراش داره و فقط دنبال یک فرصت برای تنها شدن با توعه اما......خودتو میزدی به نادونی که شاید افکارت اشتباه باشه.
هیچ جوابی برای جونگین نداشتی فقط چشماتو به زمین داده بودی که جونگین خودش دست به کار شد و زیر چونت رو گرفت و سرت رو بالا آورد
_ میدونی که چقدر عاشقتم
با چشمای اشکیت بهش نگاه کردی که آروم لباش رو روی لبات تنظیم کرد و شروع کرد با اشتیاق بوسیدنت.
توی همین حین پسر عموت اومده بود که دنبالت بگرده اما با تو و جونگینی که داشتین وحشیانه همدیگر رو م.ی.بو.سیدین مواجه میشه و ترجیح میده چیزی نگه و دیگه خودش متوجه ب اینکه صاحب داری میشه
#ای_ان
#استری_کیدز
خودت هم متوجه شده بودی که پسر عموت روت کراش داره و فقط دنبال یک فرصت برای تنها شدن با توعه اما......خودتو میزدی به نادونی که شاید افکارت اشتباه باشه.
هیچ جوابی برای جونگین نداشتی فقط چشماتو به زمین داده بودی که جونگین خودش دست به کار شد و زیر چونت رو گرفت و سرت رو بالا آورد
_ میدونی که چقدر عاشقتم
با چشمای اشکیت بهش نگاه کردی که آروم لباش رو روی لبات تنظیم کرد و شروع کرد با اشتیاق بوسیدنت.
توی همین حین پسر عموت اومده بود که دنبالت بگرده اما با تو و جونگینی که داشتین وحشیانه همدیگر رو م.ی.بو.سیدین مواجه میشه و ترجیح میده چیزی نگه و دیگه خودش متوجه ب اینکه صاحب داری میشه
۱۹.۶k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.