پارت ۲
من از اینکه اون سلیطه رفت رفتم سمت یونگی
+دیونه شدی مین یونگی داری چیکار میکنی بچه سه ساله رو از مادرش جدا نمیکنن
_اول از همه باید بگم بچرو از پدرش مخفی نمیکنن دوم نامدار کدون خریه تو دادگاه زر مفت نزن
+دروغ نمیگم چند بار خاستم باهات حرف بزنم ولی هر باره یه دختر جلم رو میگرفت و میگفت همسر جدیده تو
شده
با عصبانیت گفت
_تو هم باور کردی
+نمیزاشت ببینمت افراد عمارت بهش میگفتن خانومه مین
_اون زنیکه دختر عموم و کسی بود که مجبور شدم باهاش نامزد کنم
+چی چرا .....ولش مهم نیست شکایتت رو پس بگیر
_شاید اگر تو بودی اصلن شکایت نمیکردم ولی من بچم رو دست با پدری نمیزارم تمام
با ناراحتی به سمت خونه رفتم عصبی بودم اون بخیال نمیشه باید یسری پرونده میفرستادم دادگاه که اوکی شد برگشتم خونه و دختر کوچولوم رو بغل کردم و تا شب باهاش بازی کردم که برای گوشیم پیام اومد که فردا دادگاه نتایج رو میگه حالم گرفته شد یونا رو بغل کردم و به سمت اتاقم رفتم و دختر کوچولوم رو تو بغلم خوابوندم
و گریه میکردم
ویو شوگا
رسیدم خونه و سمت تنیا دختر عموم رفتم و موهاش زو گرفتم وگفتم چه غلطی کردی
/چی شده یونگی جونم ارو باش
_نمیدونی چیشده نه به چه حقی همسر سابق من رو بدون اتطاع من از عمارت برون کردی ها( داد و عصبانیت )
ادامه دارد
+دیونه شدی مین یونگی داری چیکار میکنی بچه سه ساله رو از مادرش جدا نمیکنن
_اول از همه باید بگم بچرو از پدرش مخفی نمیکنن دوم نامدار کدون خریه تو دادگاه زر مفت نزن
+دروغ نمیگم چند بار خاستم باهات حرف بزنم ولی هر باره یه دختر جلم رو میگرفت و میگفت همسر جدیده تو
شده
با عصبانیت گفت
_تو هم باور کردی
+نمیزاشت ببینمت افراد عمارت بهش میگفتن خانومه مین
_اون زنیکه دختر عموم و کسی بود که مجبور شدم باهاش نامزد کنم
+چی چرا .....ولش مهم نیست شکایتت رو پس بگیر
_شاید اگر تو بودی اصلن شکایت نمیکردم ولی من بچم رو دست با پدری نمیزارم تمام
با ناراحتی به سمت خونه رفتم عصبی بودم اون بخیال نمیشه باید یسری پرونده میفرستادم دادگاه که اوکی شد برگشتم خونه و دختر کوچولوم رو بغل کردم و تا شب باهاش بازی کردم که برای گوشیم پیام اومد که فردا دادگاه نتایج رو میگه حالم گرفته شد یونا رو بغل کردم و به سمت اتاقم رفتم و دختر کوچولوم رو تو بغلم خوابوندم
و گریه میکردم
ویو شوگا
رسیدم خونه و سمت تنیا دختر عموم رفتم و موهاش زو گرفتم وگفتم چه غلطی کردی
/چی شده یونگی جونم ارو باش
_نمیدونی چیشده نه به چه حقی همسر سابق من رو بدون اتطاع من از عمارت برون کردی ها( داد و عصبانیت )
ادامه دارد
۱.۳k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.