رمان میراکلسی فسقلیِ مرموز^^🪐🤍 p⁴
#آدرین❠
-مرینت ...
~هوم?¡
خیلی دلم میخاد بگه جانم ... ولی خو اینم یه خیال باطله¡!
-اینجا برات آشنا نیس?¡
یخورده فک کرد بعد با لحن مسخره ای گفت : من اولین بارمه اینجا رو میبینم چطوری باید برام آشنا باشه?¡
هوفففف ، پس یادش نمیاد ... واقن چی با خدم فک کردم?¡ که همه چیز یادش میاد¡!
چیزی نیس ، این چن سال با این وضع کنار اومدم ... بازم میتونم کنار بیام¡!
#مرینت❠
رفتار آدرین خیلی عجیب بود ، هیچوقت اینجوری آروم ندیده بودمش¡!
همیشه در تلاش بود که اذیتم کنه ولی امروز باهام مهربونم بود ... البته شاید دلش برا بدبختیم سوخته¡!
وگرنه دلیلی نداره که باهام مهربون باشه¡!
اوفففف ... راهرو ها چقده خلوته¡!
حصلم سر رفت تو این عمارت ، حتا اجازه بیرون رفتنم بهم نمیدن ... فقد میتونم برم مدرسه¡!
خو مگه من چیکارشون کردم ، چرا اینقد باهام بد رفتار میکنن¡!
داشتم با خدم فک میکردم که یهو چشمم به جیانا خورد ... طبق معمول از بازوی آدرین آویزون شده بودو با ذوق براش حرف میزد¡!
دختره مسخره دلم میخاد موهای نارنجیشو بکشم ... ولی حیف که بعدش همه طرف اونو میگیرن¡!
اینا هنو منو ندیده بودن برا همین سریع رفتم پشت ستون قایم شدمو نگاشون کردم¡!
یدفه جیانا آدرینو کوبید به دیوار¡!
عه وا این داره چیکا میکنی ... از یه دختر همچین کاری بعیده¡!
یه عالمه ناز و عشوه ریخ تو صداشو تقریبن آروم رو به آدرین گفت : میدونی آدری جونم ... من خیلی دوست دارم ، به حرف بقیه گوش نده ... با کاگامی نامزد نکن ، از بقیه شنیدم که داشتن میگفتن کاگامی همراه خانوادش امشب به قصر میان برای نشون زدنش با آدرین¡! تو که اینکارو نمیکنی مگه?¡
آدرین با تأسف نگاهش کردو پوزخند زدو گفت : من حتا اگه با کاگامی هم نامزد نکنم ، نمیام با تو دختر عمو¡!
جیانا قیافش سرخ شده بود فک کنم عصبانی شده ، برگشت سمت آدرینو با لحن خشن بهش گفت : چرا اینجوری میکنی آدرین ... مگه نمیفهمی میگم دوست دارم¡!
آدرین با لحن بیخیالی بهش گفت : ولی من هیچ علاقه ای بهت ندارم¡!
یدفه جیانا جوش آوردو با صدای بلند گفت : اره میدونم تو اون دختره مـ ...
نمدونم چیشد یدفه هُل شدم پام گیر کرد به ستون افتادم وسط راهرو که حرف جیانا قط شدو هر دو تا با تعجب به من نگاه کردن ...¡!
•[ پایان p⁴
عشقا با یه لایک کوچیکم شده خشحالم کنید میصی^^🌚💫
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#Instagram #explore #bts #miraculous #blackpink #exo #tiktok #challenge #iran #korean #anime #girl #boy #profile #love #marinette #adrien #luka #paris #wisgoon #lady_bug #cat_noir #roman #fun
#اینستاگرام #اکسپلور #فان #طنز #بی_تی_اس #بینظیر #خنده_دار #میراکلس #بلک_پینک #اکسو #تیک_تاک #چالش #ایران #کره #انیمه #دخترونه #پسر #کیدراما #سیدراما #چین #تهران #پست_جدید #پروفایل #عشق #لیدی_باگ #کت_نوار #مرینت #آدرین #لوکا #پاریس #عاشقانه #طنز #ویسگون #رمان #رمانتیک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
-مرینت ...
~هوم?¡
خیلی دلم میخاد بگه جانم ... ولی خو اینم یه خیال باطله¡!
-اینجا برات آشنا نیس?¡
یخورده فک کرد بعد با لحن مسخره ای گفت : من اولین بارمه اینجا رو میبینم چطوری باید برام آشنا باشه?¡
هوفففف ، پس یادش نمیاد ... واقن چی با خدم فک کردم?¡ که همه چیز یادش میاد¡!
چیزی نیس ، این چن سال با این وضع کنار اومدم ... بازم میتونم کنار بیام¡!
#مرینت❠
رفتار آدرین خیلی عجیب بود ، هیچوقت اینجوری آروم ندیده بودمش¡!
همیشه در تلاش بود که اذیتم کنه ولی امروز باهام مهربونم بود ... البته شاید دلش برا بدبختیم سوخته¡!
وگرنه دلیلی نداره که باهام مهربون باشه¡!
اوفففف ... راهرو ها چقده خلوته¡!
حصلم سر رفت تو این عمارت ، حتا اجازه بیرون رفتنم بهم نمیدن ... فقد میتونم برم مدرسه¡!
خو مگه من چیکارشون کردم ، چرا اینقد باهام بد رفتار میکنن¡!
داشتم با خدم فک میکردم که یهو چشمم به جیانا خورد ... طبق معمول از بازوی آدرین آویزون شده بودو با ذوق براش حرف میزد¡!
دختره مسخره دلم میخاد موهای نارنجیشو بکشم ... ولی حیف که بعدش همه طرف اونو میگیرن¡!
اینا هنو منو ندیده بودن برا همین سریع رفتم پشت ستون قایم شدمو نگاشون کردم¡!
یدفه جیانا آدرینو کوبید به دیوار¡!
عه وا این داره چیکا میکنی ... از یه دختر همچین کاری بعیده¡!
یه عالمه ناز و عشوه ریخ تو صداشو تقریبن آروم رو به آدرین گفت : میدونی آدری جونم ... من خیلی دوست دارم ، به حرف بقیه گوش نده ... با کاگامی نامزد نکن ، از بقیه شنیدم که داشتن میگفتن کاگامی همراه خانوادش امشب به قصر میان برای نشون زدنش با آدرین¡! تو که اینکارو نمیکنی مگه?¡
آدرین با تأسف نگاهش کردو پوزخند زدو گفت : من حتا اگه با کاگامی هم نامزد نکنم ، نمیام با تو دختر عمو¡!
جیانا قیافش سرخ شده بود فک کنم عصبانی شده ، برگشت سمت آدرینو با لحن خشن بهش گفت : چرا اینجوری میکنی آدرین ... مگه نمیفهمی میگم دوست دارم¡!
آدرین با لحن بیخیالی بهش گفت : ولی من هیچ علاقه ای بهت ندارم¡!
یدفه جیانا جوش آوردو با صدای بلند گفت : اره میدونم تو اون دختره مـ ...
نمدونم چیشد یدفه هُل شدم پام گیر کرد به ستون افتادم وسط راهرو که حرف جیانا قط شدو هر دو تا با تعجب به من نگاه کردن ...¡!
•[ پایان p⁴
عشقا با یه لایک کوچیکم شده خشحالم کنید میصی^^🌚💫
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#Instagram #explore #bts #miraculous #blackpink #exo #tiktok #challenge #iran #korean #anime #girl #boy #profile #love #marinette #adrien #luka #paris #wisgoon #lady_bug #cat_noir #roman #fun
#اینستاگرام #اکسپلور #فان #طنز #بی_تی_اس #بینظیر #خنده_دار #میراکلس #بلک_پینک #اکسو #تیک_تاک #چالش #ایران #کره #انیمه #دخترونه #پسر #کیدراما #سیدراما #چین #تهران #پست_جدید #پروفایل #عشق #لیدی_باگ #کت_نوار #مرینت #آدرین #لوکا #پاریس #عاشقانه #طنز #ویسگون #رمان #رمانتیک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۲۵.۲k
۱۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.