بهار آمده ، اما هوا هوای تو نیست !
بهار آمده ، اما هوا هوای تو نیست !
مرا ببخش ! اگر این غزل برای تو نیست
به شوق شال و کلاه تو ، برف می آمد...
و سال هاست از این کوچه ؛ رد پای تو نیست
نسیم ، با هوس رخت های روی طناب
به رقص آمده و دامن رهای تو ، نیست
کنار این همه مهمان چقدر تنهایم ؟!
میان این همه ناخوانده ، کفش های تو نیست
به دل نگیر ! اگر این روزها کمی دو دلم
دلی کلافه که جای تو هست ، و جای تو نیست
به شیشه می خورد ، انگشت های باران...آه...
شبیه در زدن تو...ولی صدای تو نیست !
تو نیستی دل این چتر ، وا نخواهد شد
غمی ست باران ، وقتی هوا هوای تو نیست...!
مرا ببخش ! اگر این غزل برای تو نیست
به شوق شال و کلاه تو ، برف می آمد...
و سال هاست از این کوچه ؛ رد پای تو نیست
نسیم ، با هوس رخت های روی طناب
به رقص آمده و دامن رهای تو ، نیست
کنار این همه مهمان چقدر تنهایم ؟!
میان این همه ناخوانده ، کفش های تو نیست
به دل نگیر ! اگر این روزها کمی دو دلم
دلی کلافه که جای تو هست ، و جای تو نیست
به شیشه می خورد ، انگشت های باران...آه...
شبیه در زدن تو...ولی صدای تو نیست !
تو نیستی دل این چتر ، وا نخواهد شد
غمی ست باران ، وقتی هوا هوای تو نیست...!
۳.۱k
۲۵ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.