PT.6
+عجب وضعیتی هست
سونگمین=بیا تختت رو نشون بدم
(بچه ها از این "تو این فیک" مینویسم)
جینسو با سر تائید کرد و به دنبال سونگمین راه افتاد
وقتی به تختش رسید دید که یه تخت ساده و کنارش یه دونه کمد هست
تشکر کرد و نشست روی تختش
کای=بیاین غدا بخولین
جکسون=نمکدوننننن میگی که با اون هیکلت خیلی کیوت شدییی؟؟بیا گمشو
کای لب و لوچش رو آویزون و شروع کرد با چیدن میز
یوجین خندید و اومد کنار جینسو نشست
یوجین=خب میدونی اینا اینجور هستن با مرور زمان عادت میکنی
جینسو=خنده دار هستن
کای=بیاین سر میز
کای تقریبا عربده زد و بعد نشست روی صندلی و شروع کرد به کشیدن غذا
همه وقتی نشستن روی صندلی هاشون
شروع کردن به خوردن غذا هنوز غذاشون رو تموم نکرده بودن که
چیزی مثل صدای آژیر توی اتاق پخش شد
هیونجین با بی حوصلگی
تقریبا عربده زد
هیونجین=شی باللللل دارم غدا کوفت میکنممم
*۵ دقیقه کافیه یا کمتر کنم زود آماده بشید
صدایی از آژیر اومد که همه زود با عجله پاشدن و شروع کردن
به دوییدن
جینسو هم زود بلند شد و شروع کرد به لباس پوشیدن
زود به بیرون دوییدن و جلوی خبرنگار و آرمی هارو گرفتن که نزارن به اعضا آسیب بزنن
تا ماشین با اعضا همکاری کردن و بعد از نشستن اونها توی ماشین خودشون شروع کردن
به حرکت کردن پشت ماشین اعضا
همه چی داشت عادی پیش میرفت تا زمانی که دیدن ماشینی کهاعضا داخلش به سمت دیگه ای رفت
و ماشین خودشون ترکید....
۱۸لایک
سونگمین=بیا تختت رو نشون بدم
(بچه ها از این "تو این فیک" مینویسم)
جینسو با سر تائید کرد و به دنبال سونگمین راه افتاد
وقتی به تختش رسید دید که یه تخت ساده و کنارش یه دونه کمد هست
تشکر کرد و نشست روی تختش
کای=بیاین غدا بخولین
جکسون=نمکدوننننن میگی که با اون هیکلت خیلی کیوت شدییی؟؟بیا گمشو
کای لب و لوچش رو آویزون و شروع کرد با چیدن میز
یوجین خندید و اومد کنار جینسو نشست
یوجین=خب میدونی اینا اینجور هستن با مرور زمان عادت میکنی
جینسو=خنده دار هستن
کای=بیاین سر میز
کای تقریبا عربده زد و بعد نشست روی صندلی و شروع کرد به کشیدن غذا
همه وقتی نشستن روی صندلی هاشون
شروع کردن به خوردن غذا هنوز غذاشون رو تموم نکرده بودن که
چیزی مثل صدای آژیر توی اتاق پخش شد
هیونجین با بی حوصلگی
تقریبا عربده زد
هیونجین=شی باللللل دارم غدا کوفت میکنممم
*۵ دقیقه کافیه یا کمتر کنم زود آماده بشید
صدایی از آژیر اومد که همه زود با عجله پاشدن و شروع کردن
به دوییدن
جینسو هم زود بلند شد و شروع کرد به لباس پوشیدن
زود به بیرون دوییدن و جلوی خبرنگار و آرمی هارو گرفتن که نزارن به اعضا آسیب بزنن
تا ماشین با اعضا همکاری کردن و بعد از نشستن اونها توی ماشین خودشون شروع کردن
به حرکت کردن پشت ماشین اعضا
همه چی داشت عادی پیش میرفت تا زمانی که دیدن ماشینی کهاعضا داخلش به سمت دیگه ای رفت
و ماشین خودشون ترکید....
۱۸لایک
۱۴.۰k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.