دلبری دارم خیالی، که دلم را میخرد
دلبری دارم خیالی، که دلم را میخرد
پا به پای من ،مرا به شهر دلها میبرد
بال پروازم شده تا پر کشم بر آسمان
در کنارم هر کجا باشم کنارم میپرد
مست آغوشش منم او مست تر از من گهی
گوشه ای خلوت بروی بازوانم میخزد
میدهد باصوت آرامی به گوش من جلا
مثل بادی عاشقانه در وجودم می وزد
باز هم من هستم و آقای اشعار خیال
در خیالاتم دلم را خوش به غارت میبرد
زندگی مثل یه رویا گاه شیرین گاه تلخ
گاه سوی خنده و گاهی به گریه میرود
پس بگویم: عشقم غم مخور ازاده باش
روز ز شب ٬ شب ز روز٬ سبقت گرفته میدود
پا به پای من ،مرا به شهر دلها میبرد
بال پروازم شده تا پر کشم بر آسمان
در کنارم هر کجا باشم کنارم میپرد
مست آغوشش منم او مست تر از من گهی
گوشه ای خلوت بروی بازوانم میخزد
میدهد باصوت آرامی به گوش من جلا
مثل بادی عاشقانه در وجودم می وزد
باز هم من هستم و آقای اشعار خیال
در خیالاتم دلم را خوش به غارت میبرد
زندگی مثل یه رویا گاه شیرین گاه تلخ
گاه سوی خنده و گاهی به گریه میرود
پس بگویم: عشقم غم مخور ازاده باش
روز ز شب ٬ شب ز روز٬ سبقت گرفته میدود
۱.۲k
۱۶ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.