قاتل من
#قاتل_من
پارت ۲
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
از زبان ات
رفتم ی دوش ۲۰ مینی گرفتم و سر ۱۰ مین موهام و با سشوار خشک کردم لباس سلیب ام و پوشیدم دامنش تا پایین باسنم و بالا ی زانوهام بود سینه هام معلوم بود آستین لباس هم کوتاه بود و دستم معلوم بود ، دستبند و گردنبند و گوشوار ست سلیبم و پوشیدم نمیدونم چرا به سلیب علاقه ی زیادی دارم ... پا بند ماه و ستاره ام و هم بستم و کتونی نایک ام و پوشیدم چون تازه خریده بودم کتونی و زیرش تمیز بود تو اتاقم پوشیدم ی نگاه تو آینه کردم
_وای چه جیگریم من
دیرینگ دیرینگ(صدای زنگ گوشی)
^کره خر کجایی سه ساعته دم درم
_دارم میام
^اوکی سریعتر
_باش
رفتم پایین و سوار ماشین شدیم راه نزدیک بود اما خونه یونا دور بود
رسیدن ساحل
^ات اون پسره چقد کراشههههه عررررر
_اوهوم ولی نه اونقدرام
^هی خیلی کراشهه
_کراشای من کراش ترن
^ایشش
بیو بیو بیو بیو(صدای زنگ گوشی یونا)
^الو
".....
^سلام بابایی
".....
^اوهوم باشه الان میام
(پایان تماس)
^آ ات متاسفم من زود باید برم بابام کارم داره
_اشکال نداره تو برو من تاکسی میگیرم
^واقعا ببخشید
_نه بابا
^تورو با کراشم تنها میزارم
_هعیی خدا
^بای
_بابای
داشتم به جلو میرفتم ، گوشیم و ارپاد ام و از کیفم در آوردم و آهنگ مورد علاقم و پلی کردم و گوشیم و گذاشتم تو کیفم و سرم و پایین گرفتم ، موهای کوتاهی که تا گردنم بود جلو ی چشمام و گرفته بود داشتم راه میرفتم که ی لاکپشت و دیدم از روش پریدم و پام پیچ خورد و خوردم به ی آقا
_آخخخخخ آ......ببخشید آقا
×اشکالی نداره
ویو یونگی
واو عجب دختر خوبی خوش هیکل بود به راهم ادامه دادم دختر راهش و گرف و رفت منم تعقیب اش کردم که رسیدم به خونش ۲۰ مین پشت در بودم و بعد پارچمو در آوردم و مایع بیهوش کننده و ریختم روش(اسم اش و نمیدونم)و در زدم بعد ۵ ثانیه در و باز کرد و سریع پارچه و گذاشتم جلوی دهنش هرچی خواست نفس نکشه نتونست و بیهوش شد براید استایل بغلش کردم و گذاشتم تو ماشین و به سمت عمارت روندم بعد ۲۰ مین رسیدم که دختره هم بهوش اومد
_آییی سرم درد میکنه
×به خاطر داروی بیهوش کنندست
_هی تو چرا منو آوردی اینجا
×میفهمی
بعد دختره رو به زور بغل کردم و بردم تو عمارت و تو ی اتاق زندانی اش کردم و قفل کردم در اتاق و ، و رفتم به سمت اتاق کوک...
خداییش دستم درد گرفت
لایکا بشه ۱۰ تا میزارم
پارت ۲
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
از زبان ات
رفتم ی دوش ۲۰ مینی گرفتم و سر ۱۰ مین موهام و با سشوار خشک کردم لباس سلیب ام و پوشیدم دامنش تا پایین باسنم و بالا ی زانوهام بود سینه هام معلوم بود آستین لباس هم کوتاه بود و دستم معلوم بود ، دستبند و گردنبند و گوشوار ست سلیبم و پوشیدم نمیدونم چرا به سلیب علاقه ی زیادی دارم ... پا بند ماه و ستاره ام و هم بستم و کتونی نایک ام و پوشیدم چون تازه خریده بودم کتونی و زیرش تمیز بود تو اتاقم پوشیدم ی نگاه تو آینه کردم
_وای چه جیگریم من
دیرینگ دیرینگ(صدای زنگ گوشی)
^کره خر کجایی سه ساعته دم درم
_دارم میام
^اوکی سریعتر
_باش
رفتم پایین و سوار ماشین شدیم راه نزدیک بود اما خونه یونا دور بود
رسیدن ساحل
^ات اون پسره چقد کراشههههه عررررر
_اوهوم ولی نه اونقدرام
^هی خیلی کراشهه
_کراشای من کراش ترن
^ایشش
بیو بیو بیو بیو(صدای زنگ گوشی یونا)
^الو
".....
^سلام بابایی
".....
^اوهوم باشه الان میام
(پایان تماس)
^آ ات متاسفم من زود باید برم بابام کارم داره
_اشکال نداره تو برو من تاکسی میگیرم
^واقعا ببخشید
_نه بابا
^تورو با کراشم تنها میزارم
_هعیی خدا
^بای
_بابای
داشتم به جلو میرفتم ، گوشیم و ارپاد ام و از کیفم در آوردم و آهنگ مورد علاقم و پلی کردم و گوشیم و گذاشتم تو کیفم و سرم و پایین گرفتم ، موهای کوتاهی که تا گردنم بود جلو ی چشمام و گرفته بود داشتم راه میرفتم که ی لاکپشت و دیدم از روش پریدم و پام پیچ خورد و خوردم به ی آقا
_آخخخخخ آ......ببخشید آقا
×اشکالی نداره
ویو یونگی
واو عجب دختر خوبی خوش هیکل بود به راهم ادامه دادم دختر راهش و گرف و رفت منم تعقیب اش کردم که رسیدم به خونش ۲۰ مین پشت در بودم و بعد پارچمو در آوردم و مایع بیهوش کننده و ریختم روش(اسم اش و نمیدونم)و در زدم بعد ۵ ثانیه در و باز کرد و سریع پارچه و گذاشتم جلوی دهنش هرچی خواست نفس نکشه نتونست و بیهوش شد براید استایل بغلش کردم و گذاشتم تو ماشین و به سمت عمارت روندم بعد ۲۰ مین رسیدم که دختره هم بهوش اومد
_آییی سرم درد میکنه
×به خاطر داروی بیهوش کنندست
_هی تو چرا منو آوردی اینجا
×میفهمی
بعد دختره رو به زور بغل کردم و بردم تو عمارت و تو ی اتاق زندانی اش کردم و قفل کردم در اتاق و ، و رفتم به سمت اتاق کوک...
خداییش دستم درد گرفت
لایکا بشه ۱۰ تا میزارم
۴.۰k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.