نجاتم بده پارت 10
پی دی نیم:در هر صورت اون مشکلی نداره فکر نمیکنم از اون دخترا باشه قبول دارید اون حتی وقتی با یکی صحبت میکنه تو چشماش نگاه نمیکنه.
پسرا به هم نگاه کردن بعد هم از اتاق خارج شدن به سمت خونه رفتن
............(اتاق نارا)
برگه ها رو خونده بود رو هم مرتب کرد تصمیم گرفت فردا اونا رو به رئیس پس بده کولش رو برداشت و به خونه رفت ساعت 5 عصر بود چیزی نخورده بود تصمیم داشت بعداز جابجایی بره رستوران کلیدرو انداخت و در رو باز کرد
مشغول جمع کردن چمدونش شد همه ی وسایل خونه مال صاحب خونش بود پس وسایل هایش فقط دوتا چمدون میشد و صاحب خونه تسویه کردو در رو قفل کرد و سوار تاکسی اینترنتی شد که از قبل رزرو کرده بود شد دم در خونه پیاده شد و زنگ خونه رو زد با اینکه کلید داشت اما دور از ادب بودکه برای اولین بار خودش در رو باز کنه
جونگ کوک در حالی که شیر موز میخورد در خونه رو باز کرد و از تعجب شیر موز پرید تو گلوش بقیه پسر ها هم اومدن و با دیدن نارا تعجب کردن
نارا با خونسردی به پسرا نگاه کرد و گفت:سلام لی نارا هستم !
پسرا به هم نگاه کردن بعد هم از اتاق خارج شدن به سمت خونه رفتن
............(اتاق نارا)
برگه ها رو خونده بود رو هم مرتب کرد تصمیم گرفت فردا اونا رو به رئیس پس بده کولش رو برداشت و به خونه رفت ساعت 5 عصر بود چیزی نخورده بود تصمیم داشت بعداز جابجایی بره رستوران کلیدرو انداخت و در رو باز کرد
مشغول جمع کردن چمدونش شد همه ی وسایل خونه مال صاحب خونش بود پس وسایل هایش فقط دوتا چمدون میشد و صاحب خونه تسویه کردو در رو قفل کرد و سوار تاکسی اینترنتی شد که از قبل رزرو کرده بود شد دم در خونه پیاده شد و زنگ خونه رو زد با اینکه کلید داشت اما دور از ادب بودکه برای اولین بار خودش در رو باز کنه
جونگ کوک در حالی که شیر موز میخورد در خونه رو باز کرد و از تعجب شیر موز پرید تو گلوش بقیه پسر ها هم اومدن و با دیدن نارا تعجب کردن
نارا با خونسردی به پسرا نگاه کرد و گفت:سلام لی نارا هستم !
۲.۶k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.