گناهکار 💎𝑺𝒆𝒗𝒆𝒏𝒕𝒆𝒆𝒏💎 𝐩𝐚𝐫𝐭:𝟒𝟖..... ! !
آنیتا، متین،
متین، بلع خانوم،
آنیتا، بیا اینور ماموریت بسه،
ارسلان، به متین نگاه کردم، 🙄🙄😳
محراب، نه،
متین، رفتم طرف انیتا، وایستادم،
انیتا، متین،
بلع،
آنیتا، دیدی، متین، فقط یه تله بود
نیکا،، ☹️😖😖🥺
مهشاد، هوضییییییی،
آنیتا، آزادی متین،
متین،، رفتم جلو نیکا نشستم،
نیکا،، با چشام که پر از عصبانیت بود، بهش نگاه کردم،
متین، خب، خانوم فالاحی،خوب نقش مو بازی کردم،
نیکا، چرا؟!
متین، فقط یه بازی، جالب،
نیکا،، گمشو ووو، بلندشدم
متین،، بشینن
نیکا، چرا اینجوری کردی ها چراااا،
شایان، متین، زود ارومش کن
ارسلان، ولم کننننن،
محمد، محکم با عرفان، گرفته بودیمش،
محراب، ارسلان،
احسان، بشینن، از گردن محراب، گرفتم، و زانو زدمش رو زمین،
نیکا،، نفهمیدیییییییییی،
متین، اروم باش چیو نفهمیدم،
نیکا، تو بهههه عشق تو نگاه اول اتقادددد داری
متین، اره هههه، بیا بشین،
نیکا، نفهمیدی همون جا عاشقت شدم،
ارسلان، 😳😳😳
محراب، وای،
مهشاد، نه نیکا لو ندههه،
متین، اروم باش، رفتم جلو تر
شایان، متین، بجنب، انیتا، گوشیمو بیار،
نیکا، سرجام وایستادم، نفهمیدی،
متین، میدونمرفتم نزدیکش، عزیزم،
نیکا، ن.. نفهمیدی،
متین،، اره میدونم، محکم یه سیلی بهش زدم،
نیکا، من.... اهااااهاعلعلههاه، پرت شدم، رو زمین،
مهشاد، نیکا اااا
ارسلان، نههه هوضییییییی،
نیکا،، با نیمرخ به متین، نگاه کردم،
متین، پروع، 😏😏😏😏👿
نیکا،، خون از دهنم، اومد، به مهشاد، نگاه کردم،
مهشاد، نیکا اااا، بمیرم برات😞😢
ارسلان، شایان، متین،، میکشم تون،
شایان، هیسسس،!
مهشاد، بلند شدم، و چاقویی که رو میز بود برداشتم، و گذاشتم جای گلو انیتا،
شایان، نههه،
ارسلان، مهشاد بیارش اینجا، انیتا گرفتم، شایان، تا دم در هیچ کسی نمیفرستی که خواهرت کشته میشه،
شایان، باشع، لعنت،
انیتا، ولم کن،
مهشاد، نیکا بلند کردمو با محراب، به سمت در رفتیم،
ارسلان، سوار ماشین شدیم، در باز بود و تند رفتیم،
ارسلان، نیکا، خوبی
نیکا، برو فقطططط
محراب، دیانا کوش،
ارسلان، ترمز گرفتم، راست میگه حواسم پرت بود، از ماشین پیاده شدم و رفتم در نیکا باز کردم،
نیکا، 😞
ارسلان، نیکا اااا دیانا کجاست،
نیکا، 😣😣
ارسلان، دیانا اااا کجاستتتتت،
نیکا،، اونو از ما جدا کردنن، 😭😭😭😭
ارسلان، وای، رو زمین، نشستم،
محراب، ارسلان، داداش اروم مهشاد، یعنی دیانا جدا بردن،
مهشاد، ارههه،
ارسلان، من با محراب بر میگردم، شما برین، پیاده بدو بدو کنید یه تاکسی بگیرین، بیا اینم کارتم
نیکا، ارسلان،
ارسلان، چیه،
نیکا، با دیانا برگرد،
ارسلان، حتما، برینننن
محراب، بیا ارسلان، رفتیم جلو در که متین دیدم،
متین، بیااا تو،
ارسلان، دیانا کجاست،
شایان، بگرد پیداش کن،
ارسلان، محراب، برو پارکینگ ومن میرم تو خونه حواست یه خودت باشع،
محراب، باشع،
ارسلان، دونه به دونه، اتاق میگشتم،
انیتا، هیچوقت این کار تو فراموش نمیکنیم،
ارسلان، ضر نزن، کجاست،
محراب، تو پارکینگ میگشتم، که، یه کارتون دیدم، رفتم نزدیکش خون قرمز ازش می اومد، اروم بازش کردم، دستام میلرزید، باز کردم، که سر بریده، دیانا بودن، اععععععهههه، رفتم عقب دستامو جمع، کردم بغلم، نه نه نمیتونه، نهههه...........
شاید مرگ پایان این قصه باشد، 💣🕳️🖤🖤🖤
.
.
.
.
متین، بلع خانوم،
آنیتا، بیا اینور ماموریت بسه،
ارسلان، به متین نگاه کردم، 🙄🙄😳
محراب، نه،
متین، رفتم طرف انیتا، وایستادم،
انیتا، متین،
بلع،
آنیتا، دیدی، متین، فقط یه تله بود
نیکا،، ☹️😖😖🥺
مهشاد، هوضییییییی،
آنیتا، آزادی متین،
متین،، رفتم جلو نیکا نشستم،
نیکا،، با چشام که پر از عصبانیت بود، بهش نگاه کردم،
متین، خب، خانوم فالاحی،خوب نقش مو بازی کردم،
نیکا، چرا؟!
متین، فقط یه بازی، جالب،
نیکا،، گمشو ووو، بلندشدم
متین،، بشینن
نیکا، چرا اینجوری کردی ها چراااا،
شایان، متین، زود ارومش کن
ارسلان، ولم کننننن،
محمد، محکم با عرفان، گرفته بودیمش،
محراب، ارسلان،
احسان، بشینن، از گردن محراب، گرفتم، و زانو زدمش رو زمین،
نیکا،، نفهمیدیییییییییی،
متین، اروم باش چیو نفهمیدم،
نیکا، تو بهههه عشق تو نگاه اول اتقادددد داری
متین، اره هههه، بیا بشین،
نیکا، نفهمیدی همون جا عاشقت شدم،
ارسلان، 😳😳😳
محراب، وای،
مهشاد، نه نیکا لو ندههه،
متین، اروم باش، رفتم جلو تر
شایان، متین، بجنب، انیتا، گوشیمو بیار،
نیکا، سرجام وایستادم، نفهمیدی،
متین، میدونمرفتم نزدیکش، عزیزم،
نیکا، ن.. نفهمیدی،
متین،، اره میدونم، محکم یه سیلی بهش زدم،
نیکا، من.... اهااااهاعلعلههاه، پرت شدم، رو زمین،
مهشاد، نیکا اااا
ارسلان، نههه هوضییییییی،
نیکا،، با نیمرخ به متین، نگاه کردم،
متین، پروع، 😏😏😏😏👿
نیکا،، خون از دهنم، اومد، به مهشاد، نگاه کردم،
مهشاد، نیکا اااا، بمیرم برات😞😢
ارسلان، شایان، متین،، میکشم تون،
شایان، هیسسس،!
مهشاد، بلند شدم، و چاقویی که رو میز بود برداشتم، و گذاشتم جای گلو انیتا،
شایان، نههه،
ارسلان، مهشاد بیارش اینجا، انیتا گرفتم، شایان، تا دم در هیچ کسی نمیفرستی که خواهرت کشته میشه،
شایان، باشع، لعنت،
انیتا، ولم کن،
مهشاد، نیکا بلند کردمو با محراب، به سمت در رفتیم،
ارسلان، سوار ماشین شدیم، در باز بود و تند رفتیم،
ارسلان، نیکا، خوبی
نیکا، برو فقطططط
محراب، دیانا کوش،
ارسلان، ترمز گرفتم، راست میگه حواسم پرت بود، از ماشین پیاده شدم و رفتم در نیکا باز کردم،
نیکا، 😞
ارسلان، نیکا اااا دیانا کجاست،
نیکا، 😣😣
ارسلان، دیانا اااا کجاستتتتت،
نیکا،، اونو از ما جدا کردنن، 😭😭😭😭
ارسلان، وای، رو زمین، نشستم،
محراب، ارسلان، داداش اروم مهشاد، یعنی دیانا جدا بردن،
مهشاد، ارههه،
ارسلان، من با محراب بر میگردم، شما برین، پیاده بدو بدو کنید یه تاکسی بگیرین، بیا اینم کارتم
نیکا، ارسلان،
ارسلان، چیه،
نیکا، با دیانا برگرد،
ارسلان، حتما، برینننن
محراب، بیا ارسلان، رفتیم جلو در که متین دیدم،
متین، بیااا تو،
ارسلان، دیانا کجاست،
شایان، بگرد پیداش کن،
ارسلان، محراب، برو پارکینگ ومن میرم تو خونه حواست یه خودت باشع،
محراب، باشع،
ارسلان، دونه به دونه، اتاق میگشتم،
انیتا، هیچوقت این کار تو فراموش نمیکنیم،
ارسلان، ضر نزن، کجاست،
محراب، تو پارکینگ میگشتم، که، یه کارتون دیدم، رفتم نزدیکش خون قرمز ازش می اومد، اروم بازش کردم، دستام میلرزید، باز کردم، که سر بریده، دیانا بودن، اععععععهههه، رفتم عقب دستامو جمع، کردم بغلم، نه نه نمیتونه، نهههه...........
شاید مرگ پایان این قصه باشد، 💣🕳️🖤🖤🖤
.
.
.
.
۹۲.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.