روز های بعد از تو 🖤 ادامه ی پارت ۲ ☺️
*از دید ارسلان*
حالا من که نشون ندادم ولی واقعا دیانا رل داشت ؟
راستش یه جوری شدم ولی خب سعی کردم نشون ندم
تا بالاخره بعد چند دقیقه دیانا اومد
سریع ازش پرسیدم
من : کی بود ؟
نشست و گفت : به تو چه ربطی داره دقیقا ؟
من : به هر حال گفتم بپرسم
دیانا : نپرس
*از دید دیانا*
راستش از اینکه ارسلان پرسید خوشم اومد ولی نشون ندادم
نیکا : بچه ها یه سوال بپرسم
محراب : نه
ارسلان : بپرس
نیکا : کی بیشتر از همه وقتی من رفتم ناراحت شد ؟
محراب : معلومه دیگه دیانا
نیکا : دیانا رو که میدونم منظورم ....
محراب: خب گفتی بیشتر از همه
نیکا : یعنی کس دیگه ای بیشتر نشد
محراب : نه
ارسلان: خب نیکا ما همه مون ناراحت شدیم منظورت چیه ؟
راستش من منظور نیکا رو فهمیده بودم ولی چیزی نگفتم
نیکا : هیچی ، همینجوری
همینجوری نشسته بودیم که یه دفعه .......
#دیانا_رحیمی
#ارسلان_کاشی
#محشاد
#محراب_احمدی
#نیکا_فلاحی
حالا من که نشون ندادم ولی واقعا دیانا رل داشت ؟
راستش یه جوری شدم ولی خب سعی کردم نشون ندم
تا بالاخره بعد چند دقیقه دیانا اومد
سریع ازش پرسیدم
من : کی بود ؟
نشست و گفت : به تو چه ربطی داره دقیقا ؟
من : به هر حال گفتم بپرسم
دیانا : نپرس
*از دید دیانا*
راستش از اینکه ارسلان پرسید خوشم اومد ولی نشون ندادم
نیکا : بچه ها یه سوال بپرسم
محراب : نه
ارسلان : بپرس
نیکا : کی بیشتر از همه وقتی من رفتم ناراحت شد ؟
محراب : معلومه دیگه دیانا
نیکا : دیانا رو که میدونم منظورم ....
محراب: خب گفتی بیشتر از همه
نیکا : یعنی کس دیگه ای بیشتر نشد
محراب : نه
ارسلان: خب نیکا ما همه مون ناراحت شدیم منظورت چیه ؟
راستش من منظور نیکا رو فهمیده بودم ولی چیزی نگفتم
نیکا : هیچی ، همینجوری
همینجوری نشسته بودیم که یه دفعه .......
#دیانا_رحیمی
#ارسلان_کاشی
#محشاد
#محراب_احمدی
#نیکا_فلاحی
۱۰.۷k
۲۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.