دیگه دوست نیستیم چون...
دیگه دوست نیستیم چون...
فیک جونگکوک
پارت ۱۰
که دستم گرفت و گفت: اگر تو منو نمیاوردی اینجا..
که حرفش رو قطع کردم و گفتم: خودم میدونم هیچ وقت نمییومدی
بعدش هم بغلم کرد و گفت: بابت همه چیز ممنونم
همون لحظه خاله اومد و گفت: به به! چقدر به هم میاین
چشم غوره ای رفتم و
خواستم برم که خاله نذاشت و گفت: امکان نداره بذارم بری
خلاصه دیگه من موندم ولی چون توی عمارت به اندازه من اتاق نبود مجبور شدم توی اتاق کوک با هم بخوابیم
من رفتم یه بالشت از روی تخت برداشتم و روی کاناپه کنار تخت خوابیدم و کوک هم...
فیک جونگکوک
پارت ۱۰
که دستم گرفت و گفت: اگر تو منو نمیاوردی اینجا..
که حرفش رو قطع کردم و گفتم: خودم میدونم هیچ وقت نمییومدی
بعدش هم بغلم کرد و گفت: بابت همه چیز ممنونم
همون لحظه خاله اومد و گفت: به به! چقدر به هم میاین
چشم غوره ای رفتم و
خواستم برم که خاله نذاشت و گفت: امکان نداره بذارم بری
خلاصه دیگه من موندم ولی چون توی عمارت به اندازه من اتاق نبود مجبور شدم توی اتاق کوک با هم بخوابیم
من رفتم یه بالشت از روی تخت برداشتم و روی کاناپه کنار تخت خوابیدم و کوک هم...
۳.۱k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.