ᴀᴛᴛʀᴀᴄᴛɪᴠᴇ ᴄʟᴀꜱꜱᴍᴀᴛᴇ p8
که پام خورد به کابینت (درد بدیه🗿)
ته: آخخخخ
دایی: جومونگ دارم میام کمکت چیشده؟
دایی: عه خرسی چرا رو زمینی ات تو چرا لختی؟
ات: ل...لخت چیهههه؟؟
دایی: لباس مناسب بپوش بخدا من باید همیشه بهت اینو بگم؟ مثلا امروز خرسی اومده دیدی فردا یکی دیگه اومد زشته تو چرا اینو نمیفهمی؟؟
ات: خوب فکر کردم خواب بودین
دایی: تو خودت نصف شب تشنه نمیشی
ات: میشم
دایی: خرسی بیا بریم این دختره بی ادب رو ول کن
ته: ب...باشه
ات: لباس خوابم خیلی هم خوشگلهههههه
دایی: باشه بابا داد نزن
داییش منو دوباره برد تو اتاقش و خوابیدیم
ته: جو بیداری؟
دایی: خرسی بنظرت اندام ات جذاب نیست؟
ته: یاااا زشته
دایی: خیلی بچه مثبتی
ته: اصلا بهتره بخوابم
دایی: موافقم
خوابیدیم
*صبح*
دایی: خرس بلند شو
ته: باشه
بلند شدم تا ایستادم جو (دایی ات) از خنده افتاد رو زمین داشت از خنده دو نصف میشد
ته: چی شده؟
دایی: قیافت
ته: مگه چشه؟
دایی: قیافت خیلی باحاله بزا آینه بیارم خودتم ببینی
رفت از زیر فرش یه آینه آورد
دایی: ببین
ته: جر من چرا اینجوری شدم
ات: ماشالا
دایی: استغفرالله دخترم آدم در میزنه خونه شوهرت که نیست
ات: خونه خودمه
ات: تهیونگ باید بریم مدرسه....قیافت هم درست کن
ته: من خیلی هم قیافم خوبه
دایی: ات فقط زد حال میزنه بهش گوش نکن
رفتم دستشویی کارام رو کردم که جو اومد
دایی: داشم من نقشه دارم تو و ات رو به هم برسونم................. آخ من چه آدم خوبی هستم
ته: آخه...
دایی: خفه دیگه باید مثل نقشه من پیش بری
ته: باشه
دایی: الان برو ات رو از پشت بغل کن
ته: ممکنه...
دایی: خفه بهت چی گفتم به من اعتماد کن
ته: باشه
نمیدونم چرا ولی به حرفش گوش دادم رفتم و از پشت ات رو بغل کردم
ات: ت...ت..ت..تهیونگ؟
ته: چیه؟
ات: چیکار میکنی؟
دایی: *یه برگه برداشته چیزایی که ته باید به ات بگه رو داره مینویسه نشون ته میده*
ته: دارم سکسی گرلم رو بغل میکنم
ات: وات؟؟؟؟؟؟
ته: چیزه.....عامممم....
دایی: ایول نقشم گرفت نقشم گرفت لیلیلیلیلیلیلیلی*قر دادن*
ات: خجالت نمیکشی به دختر مردم میگی سکسی گرل؟
ته: از عمد نبود
دایی: خرسی بیا بهت ترشی سیر بدم یا انبه کدوم رو میخوری؟ خیارشور؟
ته:....
_____________________
۱۷ تا لایک
۷۰ تا کامنت 🐇
ته: آخخخخ
دایی: جومونگ دارم میام کمکت چیشده؟
دایی: عه خرسی چرا رو زمینی ات تو چرا لختی؟
ات: ل...لخت چیهههه؟؟
دایی: لباس مناسب بپوش بخدا من باید همیشه بهت اینو بگم؟ مثلا امروز خرسی اومده دیدی فردا یکی دیگه اومد زشته تو چرا اینو نمیفهمی؟؟
ات: خوب فکر کردم خواب بودین
دایی: تو خودت نصف شب تشنه نمیشی
ات: میشم
دایی: خرسی بیا بریم این دختره بی ادب رو ول کن
ته: ب...باشه
ات: لباس خوابم خیلی هم خوشگلهههههه
دایی: باشه بابا داد نزن
داییش منو دوباره برد تو اتاقش و خوابیدیم
ته: جو بیداری؟
دایی: خرسی بنظرت اندام ات جذاب نیست؟
ته: یاااا زشته
دایی: خیلی بچه مثبتی
ته: اصلا بهتره بخوابم
دایی: موافقم
خوابیدیم
*صبح*
دایی: خرس بلند شو
ته: باشه
بلند شدم تا ایستادم جو (دایی ات) از خنده افتاد رو زمین داشت از خنده دو نصف میشد
ته: چی شده؟
دایی: قیافت
ته: مگه چشه؟
دایی: قیافت خیلی باحاله بزا آینه بیارم خودتم ببینی
رفت از زیر فرش یه آینه آورد
دایی: ببین
ته: جر من چرا اینجوری شدم
ات: ماشالا
دایی: استغفرالله دخترم آدم در میزنه خونه شوهرت که نیست
ات: خونه خودمه
ات: تهیونگ باید بریم مدرسه....قیافت هم درست کن
ته: من خیلی هم قیافم خوبه
دایی: ات فقط زد حال میزنه بهش گوش نکن
رفتم دستشویی کارام رو کردم که جو اومد
دایی: داشم من نقشه دارم تو و ات رو به هم برسونم................. آخ من چه آدم خوبی هستم
ته: آخه...
دایی: خفه دیگه باید مثل نقشه من پیش بری
ته: باشه
دایی: الان برو ات رو از پشت بغل کن
ته: ممکنه...
دایی: خفه بهت چی گفتم به من اعتماد کن
ته: باشه
نمیدونم چرا ولی به حرفش گوش دادم رفتم و از پشت ات رو بغل کردم
ات: ت...ت..ت..تهیونگ؟
ته: چیه؟
ات: چیکار میکنی؟
دایی: *یه برگه برداشته چیزایی که ته باید به ات بگه رو داره مینویسه نشون ته میده*
ته: دارم سکسی گرلم رو بغل میکنم
ات: وات؟؟؟؟؟؟
ته: چیزه.....عامممم....
دایی: ایول نقشم گرفت نقشم گرفت لیلیلیلیلیلیلیلی*قر دادن*
ات: خجالت نمیکشی به دختر مردم میگی سکسی گرل؟
ته: از عمد نبود
دایی: خرسی بیا بهت ترشی سیر بدم یا انبه کدوم رو میخوری؟ خیارشور؟
ته:....
_____________________
۱۷ تا لایک
۷۰ تا کامنت 🐇
۲۰.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.