فیک جیمین وقتی حامله بودی و......
ویوا.ت:
صبح با نور خورشید که وحشیانه به صورتم میتابید بیدار شدم و برگرشتم و به صورت زیبای جیمین نگاه میکردم یعنی چقد یک آدم میتونه کیوت باشه خب جوابش معلومه اون آدم نیست اون یه فرشت ست.
که یهو چشماش رو باز کرد و خودتو به خواب زدی.
(علامت جیمین-علامت ا.ت+)
-یاا دیدمت
+عیششش
-"خندیدن"
+یاا نخند دیگهه
-مگه میشه به این شدت از کیوتی و خنگی نخندم
+عیشششش
خب حالا بلند شو برو من هنو
خوابم میاد صبحونه رو میشه آماده کنی(مظلوم نیگا کردن)
-باشه باشه ولی اون جوری نگام نکن
جیمین بلند شد و یه بوسه ی کوتاه بر روی لبات زد و تو کم کم چشمات سنگین شد و خوابیدی
که یهو با صدای آرامش بخش جیمین بیدار شدی
-بلند شو
+باشه باشه ۵ دیقه
-بسه دیگه بار هفتمه میام میگی ۵ دیقه دیگه
بلند شدی و رفتی بیرون و جیمین موهاتو شونه کردو اومد بغلت که یهو.......
صبح با نور خورشید که وحشیانه به صورتم میتابید بیدار شدم و برگرشتم و به صورت زیبای جیمین نگاه میکردم یعنی چقد یک آدم میتونه کیوت باشه خب جوابش معلومه اون آدم نیست اون یه فرشت ست.
که یهو چشماش رو باز کرد و خودتو به خواب زدی.
(علامت جیمین-علامت ا.ت+)
-یاا دیدمت
+عیششش
-"خندیدن"
+یاا نخند دیگهه
-مگه میشه به این شدت از کیوتی و خنگی نخندم
+عیشششش
خب حالا بلند شو برو من هنو
خوابم میاد صبحونه رو میشه آماده کنی(مظلوم نیگا کردن)
-باشه باشه ولی اون جوری نگام نکن
جیمین بلند شد و یه بوسه ی کوتاه بر روی لبات زد و تو کم کم چشمات سنگین شد و خوابیدی
که یهو با صدای آرامش بخش جیمین بیدار شدی
-بلند شو
+باشه باشه ۵ دیقه
-بسه دیگه بار هفتمه میام میگی ۵ دیقه دیگه
بلند شدی و رفتی بیرون و جیمین موهاتو شونه کردو اومد بغلت که یهو.......
۱۹.۴k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.