فرشته نگهبان من...♡
#فرشته_نگهبان_من
#part27
"ویو شوگا"
ات:م...مهم نیس!
شوگا:......
ات:ح...حالا از اتاقم برو بیرون!میخوام استراحت کنم...!
شوگا:ولی...من نمیتونم از اینجا برم بیرون...!
ات:یعنی چی؟
شوگا:نمیدونم...خوب...چجوری بگم....خیلی پیچیده است!...
ات:اههههه لعنتی....یا بگو یا گورتو گم کن و از اینجا برو بیرون!
شوگا:من میگم...ولی تو نمیتونی درکش کنی!
ات:هن؟؟؟؟؟؟منظورت چیه؟؟؟
شوگا:هه....انگار خیلی دلت میخواد بدونی...نه؟
ات:خیلی دیگه داری پرو میشی...یه کاری نکن که جیهوپ و صدا کنم تا...
شوگا:خیله خب...خیله خب باشه!!!م..من مثل تو نیستم...
ات:(پوزخند زد)میشه کامل تر توضیح بدی؟...یعنی چی که مثل من نیستی؟
شوگا:مثل تو ادم نیستم!
ات:نه!..یعنی...جنننن...کمکککککک...جیهوپپپپپپ....جننننننننن....نمیخواممممممم....کمکککککک....جنن
شوگا:وای نه.....
جیهوپ یهو در رو باز کرد و اومد تو
جیهوپ:چه اتفاقی افتاده بانو؟(ترسیده)
ات:اون..او....اون ادم نیست!
جیهوپ:دارین درمورد کی حرف میزنین؟(ترسیده)
ات:ی...یعنی نمیبینیش؟
جیهوپ:نه بانوی من...کسی اینجا نیست
ات:ا...اما..
جیهوپ:بهتره یکم استراحت کنید...من میرم....با اجازه
ات:نه...نه....جیهوپپپپپپ
جیهوپ از توی اتاق رفت بیرون
ات عقب عقب رفت
ات:طرف من نیااا وگرنه جیغ میزنم هااااا
شوگا:(خنده)
ات:چیز خنده داری گفتم ای جن بزرگوار؟
شوگا:یااااا...جن بزرگروار چیه دیگه؟؟؟
ات:ب...بخشید....بهتون بر خورد؟ن...نمیدونستم بی احترامی کردم؟م...معذرت میخوام!!!
شوگا:(خنده)باشه...ایندفعه رو میبخشم!ولی دیگه تکرار نشه!وگرنه با چشم های لیزریم میکشمت!
ات:چ...چشم...م...من غلط بکنم که دیگه اینکار و بکنم...به جون تو که نه به جون خودم دیگه تکرار نمیشه!چ...چشم لیزری هم لازم نیست...!
شوگا:خوبه!(خنده)
#part27
"ویو شوگا"
ات:م...مهم نیس!
شوگا:......
ات:ح...حالا از اتاقم برو بیرون!میخوام استراحت کنم...!
شوگا:ولی...من نمیتونم از اینجا برم بیرون...!
ات:یعنی چی؟
شوگا:نمیدونم...خوب...چجوری بگم....خیلی پیچیده است!...
ات:اههههه لعنتی....یا بگو یا گورتو گم کن و از اینجا برو بیرون!
شوگا:من میگم...ولی تو نمیتونی درکش کنی!
ات:هن؟؟؟؟؟؟منظورت چیه؟؟؟
شوگا:هه....انگار خیلی دلت میخواد بدونی...نه؟
ات:خیلی دیگه داری پرو میشی...یه کاری نکن که جیهوپ و صدا کنم تا...
شوگا:خیله خب...خیله خب باشه!!!م..من مثل تو نیستم...
ات:(پوزخند زد)میشه کامل تر توضیح بدی؟...یعنی چی که مثل من نیستی؟
شوگا:مثل تو ادم نیستم!
ات:نه!..یعنی...جنننن...کمکککککک...جیهوپپپپپپ....جننننننننن....نمیخواممممممم....کمکککککک....جنن
شوگا:وای نه.....
جیهوپ یهو در رو باز کرد و اومد تو
جیهوپ:چه اتفاقی افتاده بانو؟(ترسیده)
ات:اون..او....اون ادم نیست!
جیهوپ:دارین درمورد کی حرف میزنین؟(ترسیده)
ات:ی...یعنی نمیبینیش؟
جیهوپ:نه بانوی من...کسی اینجا نیست
ات:ا...اما..
جیهوپ:بهتره یکم استراحت کنید...من میرم....با اجازه
ات:نه...نه....جیهوپپپپپپ
جیهوپ از توی اتاق رفت بیرون
ات عقب عقب رفت
ات:طرف من نیااا وگرنه جیغ میزنم هااااا
شوگا:(خنده)
ات:چیز خنده داری گفتم ای جن بزرگوار؟
شوگا:یااااا...جن بزرگروار چیه دیگه؟؟؟
ات:ب...بخشید....بهتون بر خورد؟ن...نمیدونستم بی احترامی کردم؟م...معذرت میخوام!!!
شوگا:(خنده)باشه...ایندفعه رو میبخشم!ولی دیگه تکرار نشه!وگرنه با چشم های لیزریم میکشمت!
ات:چ...چشم...م...من غلط بکنم که دیگه اینکار و بکنم...به جون تو که نه به جون خودم دیگه تکرار نمیشه!چ...چشم لیزری هم لازم نیست...!
شوگا:خوبه!(خنده)
۷.۷k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.