مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
توی مخفیگاه بودیک ک دیدیمجئون و دارو دستش ریختن توی مخفیگاه
هییی کودن چتههه؟؟
کوک:چرا پدرم رو زمین زدی
ببخشید ک بابات بدبخت شد و پشتیبانه توهم به باد هوا رفت جلوی اون بابات رو بگیر اینجوری نشه
کوک:رفتم سمتش و یقش رو گرفتم نامرد کمکت کردم ک اون نازنین رونجات بدی با داد
خوووب مگه من ازت خواستم با داد
با پا زدم توی شکمش ک مثل دوتا گرگوحشی به جون هم افتادیم گرگ ماده ای کعشقش رو با کس دیگه ای دیده از صورتمون داشت خون می اومد ک دوستای کوک اون رو بردن برگشتم سمت بچه ها بزنید برقصید رقیبامون از بین رفتننن
کوک:داشتم میرفتمک صدای اهنگ شنیدم و ا/ت ک داشت میرقصید
مثل ی گرگ زخمخورده ای بود ک دوباره از نو خودش رو ساخته
ا/ت:صبحمنو نازنین رفتیم کالج ولی صورت من ترکیده بود وارد کلاس شدیم ک چهره نفرت بار جئون رو دیدم اخ گرگ سفیدمون زخمیه رفتیم نشستیمک استاد جونگکوک رو صدا کرد میدونستم بلد نیس برای همین زوی یه برگه نوشتم و خواست رد بشه دادن دستش
کوک:داشتم از بغلش رد میشدم ک مدادش افتاد ایستادم ک برگه مچاله شده گذاشت ذستم بازش کردم جواب بود دلو زدم ب دریا و حلش کردم و درست بود دیدم با ی پوزخند داره نگام میکنه البته همیشه روی لبش هست زنگ ک خورد اومد سریع پیشم
ا/ت:فقط بخاطر جون نازنین این کارو کردم چون مدیونتم
رفتم توی سالن غذا خوری که زرررت اومد روبه رومنشست ی جورینگاممیکرد انگار ارث پدر میخواد کودن
کوک:راستش برای حرص دادنش رفتم جلوش نشستم ولی محوش شدم اون چی داشت ک بقیه نداشتن شاید برای همینه ک بیشتر لز بقیه مورد توجهم قرار میگیره اینبار زنگورزش خورد رفتیم توی سالن بسکتبال منو ا/ت توی تیم های مقابل بودیم بازی شروع شذ واقعا کارش حرف نداره بدنش توی اون لباس ک الان خیس هم بود خیلی فاکیش میکرد یادمه اولین روزی ک زد روی دستم انقدر عصبی بودم ک از مادرمم بدم اومد چون ی زن یا دختر بود
ا/ت: تیم من بازیو برد از دور داد زدم جئونچه بازی چه زندگی همیشه من میبرم دستم رو مشت کردم زدم روی بازوم دست رو خم کردم وفقط ساعدم رو صافکردم(امیدوارم متوجه شده باشید)
رفتم یه بطری آب رو روی خودم خالی کردم اخههه گرمم بود
کوک:رفتم توی اتاق دیدم آبش رو خالی کرد رویخودش رفتم سمتش و بردمش توی اتاقت های کوچیک رختن کن(مثل اتاق پرو)
چرا چجوریی چطووور انقدر قوی هستییی
ا/ت:چون نفرت دارم از تمامی مردم جهان نفرت دارم اگهمردیجلوم باشه تا نابودش نکنم ول کن نیستمم چون همیشه ضعیفهمیگفتن بهمونمدرسه خونه کالج باشگاه منم تصمیم تمامییی مرد هارو نابود کنم
پارت پنجم🖤👸🏻
توی مخفیگاه بودیک ک دیدیمجئون و دارو دستش ریختن توی مخفیگاه
هییی کودن چتههه؟؟
کوک:چرا پدرم رو زمین زدی
ببخشید ک بابات بدبخت شد و پشتیبانه توهم به باد هوا رفت جلوی اون بابات رو بگیر اینجوری نشه
کوک:رفتم سمتش و یقش رو گرفتم نامرد کمکت کردم ک اون نازنین رونجات بدی با داد
خوووب مگه من ازت خواستم با داد
با پا زدم توی شکمش ک مثل دوتا گرگوحشی به جون هم افتادیم گرگ ماده ای کعشقش رو با کس دیگه ای دیده از صورتمون داشت خون می اومد ک دوستای کوک اون رو بردن برگشتم سمت بچه ها بزنید برقصید رقیبامون از بین رفتننن
کوک:داشتم میرفتمک صدای اهنگ شنیدم و ا/ت ک داشت میرقصید
مثل ی گرگ زخمخورده ای بود ک دوباره از نو خودش رو ساخته
ا/ت:صبحمنو نازنین رفتیم کالج ولی صورت من ترکیده بود وارد کلاس شدیم ک چهره نفرت بار جئون رو دیدم اخ گرگ سفیدمون زخمیه رفتیم نشستیمک استاد جونگکوک رو صدا کرد میدونستم بلد نیس برای همین زوی یه برگه نوشتم و خواست رد بشه دادن دستش
کوک:داشتم از بغلش رد میشدم ک مدادش افتاد ایستادم ک برگه مچاله شده گذاشت ذستم بازش کردم جواب بود دلو زدم ب دریا و حلش کردم و درست بود دیدم با ی پوزخند داره نگام میکنه البته همیشه روی لبش هست زنگ ک خورد اومد سریع پیشم
ا/ت:فقط بخاطر جون نازنین این کارو کردم چون مدیونتم
رفتم توی سالن غذا خوری که زرررت اومد روبه رومنشست ی جورینگاممیکرد انگار ارث پدر میخواد کودن
کوک:راستش برای حرص دادنش رفتم جلوش نشستم ولی محوش شدم اون چی داشت ک بقیه نداشتن شاید برای همینه ک بیشتر لز بقیه مورد توجهم قرار میگیره اینبار زنگورزش خورد رفتیم توی سالن بسکتبال منو ا/ت توی تیم های مقابل بودیم بازی شروع شذ واقعا کارش حرف نداره بدنش توی اون لباس ک الان خیس هم بود خیلی فاکیش میکرد یادمه اولین روزی ک زد روی دستم انقدر عصبی بودم ک از مادرمم بدم اومد چون ی زن یا دختر بود
ا/ت: تیم من بازیو برد از دور داد زدم جئونچه بازی چه زندگی همیشه من میبرم دستم رو مشت کردم زدم روی بازوم دست رو خم کردم وفقط ساعدم رو صافکردم(امیدوارم متوجه شده باشید)
رفتم یه بطری آب رو روی خودم خالی کردم اخههه گرمم بود
کوک:رفتم توی اتاق دیدم آبش رو خالی کرد رویخودش رفتم سمتش و بردمش توی اتاقت های کوچیک رختن کن(مثل اتاق پرو)
چرا چجوریی چطووور انقدر قوی هستییی
ا/ت:چون نفرت دارم از تمامی مردم جهان نفرت دارم اگهمردیجلوم باشه تا نابودش نکنم ول کن نیستمم چون همیشه ضعیفهمیگفتن بهمونمدرسه خونه کالج باشگاه منم تصمیم تمامییی مرد هارو نابود کنم
پارت پنجم🖤👸🏻
۱۲.۲k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.