DeaDly kisses 🖤🍾p1
صبح با الارم بیدار شدم😒لباسمو پوشیدم غذامو خوردم مامانم سرکار بود😕و مامانم دیر میاد 🙁خلاصه رفتم سرکلاس معلم اومد👩🏻🏫
👩🏻🏫:خب بلند شو و خودتو معرفی کن
ته:ام سلام من کیم..تهی..ونگ..هستم😐
👩🏻🏫:کوک شمام
کوک:ام سلام من جوئن جونگ کوک هستم🙂
و نشست کنار من😄
کوک:ام شما تازه اومدی
ته:اره تقریبا یه هفته
کوک:خوش اومدی بیا هم دوس شیم
ته:خوشوقتم
کوک:شاید بچگونه باشه😅
ته:نه من تنهام🥀
کوک:باشه🙂و کلا دوست شدیم امتحانات ترم اول رو داده بودیم😄و باید کارنامه میگرفتیم😅و خلاصه یکی دوماه میگذشت☔و منو کوک باهم صمیمی شده بودیم و معلوم شد کوک همبازی دوران کودکی بوده🌫 وخلاصه🥺
👩🏻🏫:آقای کیم و آقای جوئن بالاترین نمره های کلاس رو آوردن 🌍
ویو ی کوک:وای خوشحال بودم ولی یه چیزی مانع بود
[پایان ویو]
ویو ی ته:وای خوشحال بودم ولی کوک یجوری بود انگار میخواست چیزی بگه🙁و نمیتونست😐خب چی بگم و
[پایان ویو ی ته]
رفتم خونه مامانم بازم دیر میومد و تقریبا ساعت 10بود تو همین فکرا تلفن زنگ خورد
خانمه:ام اقاعه کیم
ته:بله خودمم
خانمه:مادرتون تصادف کرده به این بیمارستان بیاید
ته:چ..چ......چش.....چش..چشم....چشم
رفتم اون حالش وخیم بود و الان بعد چند ساعت ساعت2بود یهو باصدای پرستار بیدار شدم
پرستار:آقای کیم متاسفم مادرتون🖤
ته:چی چیشده🥀😢
پرستار:فوت شدن🖤🥀
ته:نه مامان رفتم اتاقش مامان مامان پاشو هق هق مامان پاشو هق هق هق ماااماان
😢😐😢😐😢p1😐😢😐😐😐😢😐😢😐😢
#تهکوک
استثناء امروز آپ کردم💚دوستان بزرگوار اگر ایرادی داشت بگید🌿وتنکس لایک یادت نره🌱وماچ به کلت🌳بای🌾حالا نگین خودش آپ میکنه🍃لایک کنید گنا دارم🌲
#جونگ_کوک
#تهیونگ
#جیمین
#جین
#بی_تی_اس
👩🏻🏫:خب بلند شو و خودتو معرفی کن
ته:ام سلام من کیم..تهی..ونگ..هستم😐
👩🏻🏫:کوک شمام
کوک:ام سلام من جوئن جونگ کوک هستم🙂
و نشست کنار من😄
کوک:ام شما تازه اومدی
ته:اره تقریبا یه هفته
کوک:خوش اومدی بیا هم دوس شیم
ته:خوشوقتم
کوک:شاید بچگونه باشه😅
ته:نه من تنهام🥀
کوک:باشه🙂و کلا دوست شدیم امتحانات ترم اول رو داده بودیم😄و باید کارنامه میگرفتیم😅و خلاصه یکی دوماه میگذشت☔و منو کوک باهم صمیمی شده بودیم و معلوم شد کوک همبازی دوران کودکی بوده🌫 وخلاصه🥺
👩🏻🏫:آقای کیم و آقای جوئن بالاترین نمره های کلاس رو آوردن 🌍
ویو ی کوک:وای خوشحال بودم ولی یه چیزی مانع بود
[پایان ویو]
ویو ی ته:وای خوشحال بودم ولی کوک یجوری بود انگار میخواست چیزی بگه🙁و نمیتونست😐خب چی بگم و
[پایان ویو ی ته]
رفتم خونه مامانم بازم دیر میومد و تقریبا ساعت 10بود تو همین فکرا تلفن زنگ خورد
خانمه:ام اقاعه کیم
ته:بله خودمم
خانمه:مادرتون تصادف کرده به این بیمارستان بیاید
ته:چ..چ......چش.....چش..چشم....چشم
رفتم اون حالش وخیم بود و الان بعد چند ساعت ساعت2بود یهو باصدای پرستار بیدار شدم
پرستار:آقای کیم متاسفم مادرتون🖤
ته:چی چیشده🥀😢
پرستار:فوت شدن🖤🥀
ته:نه مامان رفتم اتاقش مامان مامان پاشو هق هق مامان پاشو هق هق هق ماااماان
😢😐😢😐😢p1😐😢😐😐😐😢😐😢😐😢
#تهکوک
استثناء امروز آپ کردم💚دوستان بزرگوار اگر ایرادی داشت بگید🌿وتنکس لایک یادت نره🌱وماچ به کلت🌳بای🌾حالا نگین خودش آپ میکنه🍃لایک کنید گنا دارم🌲
#جونگ_کوک
#تهیونگ
#جیمین
#جین
#بی_تی_اس
۵.۳k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.