دختر کوچولو به مهمان گفت :
دختر کوچولو به مهمان گفت :
"می خوای عروسکامو بیارم ببینی ؟!؟"
مهمان با مهربانی جواب داد :
بله ... حتما ....
دخترک دوید و همه ی عروسک ها رو آورد ....
بعضی از اونا واقعا با نمک بودن ....
ولی در بین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود
مهمان از دخترک پرسید :
کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ... ؟!؟؟
و پیش خودش فکر کرد حتما اونی که از همه قشنگ تره ...!!!!!
اما خیلی تعجب کرد وقتی دید دخترک به عروسک تکه پاره ای ک یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت :
"اینو"
مهمان با کنجکاوی پرسید :
اینکه زیاد خوشکل نیست !!!!
دخترک جواب داد
"آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه .... اونوقت دلش می شکنه .... !!!!!"
مهربونی یعنی این !!!!!
"می خوای عروسکامو بیارم ببینی ؟!؟"
مهمان با مهربانی جواب داد :
بله ... حتما ....
دخترک دوید و همه ی عروسک ها رو آورد ....
بعضی از اونا واقعا با نمک بودن ....
ولی در بین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود
مهمان از دخترک پرسید :
کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ... ؟!؟؟
و پیش خودش فکر کرد حتما اونی که از همه قشنگ تره ...!!!!!
اما خیلی تعجب کرد وقتی دید دخترک به عروسک تکه پاره ای ک یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت :
"اینو"
مهمان با کنجکاوی پرسید :
اینکه زیاد خوشکل نیست !!!!
دخترک جواب داد
"آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه .... اونوقت دلش می شکنه .... !!!!!"
مهربونی یعنی این !!!!!
۴.۰k
۰۳ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.