عشق ناگهانی
عشق ناگهانی
پارت ۱۲
ویو ته
رفتم دو باز کردم کوک بود
ته: اینجا چیکار میکنی؟
کوک: یعنی تو بدون
خبر بیای
خونه من من نیام؟
ته: برو تو
کوک: خب، از عشقت چه خبر؟
ته: مرض، اون عشق من نیس
کوک: مدرسس؟
ته: خوابه
کوک: تو چیکار کردی؟
ته: خوابوندمش
سر ج،،،،، تو اصلا چرا میپرسی؟
کوک: خیلی عاشقانه پیش نرفتی؟
ته: خفه شو بابا
ویو ت.ا
با صدا از خواب بلند شدم رفتم توی حال
ت.ا: چی شده؟
کوک: تهیونگ عاشق....(ته محکم دهنشو گرفت)
ته: چرا بیدار شدی؟(ضایع)
ت.ا: خب با این سرو صدا های شما خرس هم پا میشه
ته: دروغ نگو
ت.ا: این کیه؟
ته: این...
کوک: جعون جونگ کوک هستم
ت.ا: ت.ا هستم
ته: بسه، کوک پاشو برو خونت
ت.ا: حسود هرگز نیاسود داداشی(درست نوشتم؟ 😂)
ته: من حسودی نکردم
کوک: اره ما هم باور کردیم
ته: اصلا میرم شیرینی میارم(پاشد که ت.ا جاش نشست)
نویسنده :
https://wisgoon.com/elaine_y
پارت ۱۲
ویو ته
رفتم دو باز کردم کوک بود
ته: اینجا چیکار میکنی؟
کوک: یعنی تو بدون
خبر بیای
خونه من من نیام؟
ته: برو تو
کوک: خب، از عشقت چه خبر؟
ته: مرض، اون عشق من نیس
کوک: مدرسس؟
ته: خوابه
کوک: تو چیکار کردی؟
ته: خوابوندمش
سر ج،،،،، تو اصلا چرا میپرسی؟
کوک: خیلی عاشقانه پیش نرفتی؟
ته: خفه شو بابا
ویو ت.ا
با صدا از خواب بلند شدم رفتم توی حال
ت.ا: چی شده؟
کوک: تهیونگ عاشق....(ته محکم دهنشو گرفت)
ته: چرا بیدار شدی؟(ضایع)
ت.ا: خب با این سرو صدا های شما خرس هم پا میشه
ته: دروغ نگو
ت.ا: این کیه؟
ته: این...
کوک: جعون جونگ کوک هستم
ت.ا: ت.ا هستم
ته: بسه، کوک پاشو برو خونت
ت.ا: حسود هرگز نیاسود داداشی(درست نوشتم؟ 😂)
ته: من حسودی نکردم
کوک: اره ما هم باور کردیم
ته: اصلا میرم شیرینی میارم(پاشد که ت.ا جاش نشست)
نویسنده :
https://wisgoon.com/elaine_y
۱۰.۷k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.