پرنده افسون شده`۴`
زمان حال
ا/ت
هیچ وقت یادم نمیره که باهام چکارا کردی بابابزرگ باعث چی شدی باعث شدی به چی تبدیل بشم این هیولا رو خودت ساختی یادت باشه
قرار بود امروز شعبه روسیه کارام تموم کنم برگردم کره بعد ۱۳ سال
اما کاش این ا/ت برنمیگشت اون ا/ت مهربون و کیوت برمیگشت نه این هیولا
'کره عمارت بزرگ خاندان'
همه سر میز نشسته بودن و میخندیدن چون ماموریت تمام پسرای خاندان تموم شده بود و فقط وقت انجام ماموریت هاشون بود تا نمره کامل بگیرن و بعد از مرگ بزرگ خانواده خودشون باند خانواده خودشون میگیرن و همه چی عادی بود براشون حتی مینهو اما صندلی ا/ت مث همیشه خالی بود
چیهون:همه ساکت یه خبر دارم
همه ساکت شدن
جونگکوک :بابابزرگ چیزی شده؟
جیهون:ماموریت همه تموم شده
و همه هستین اما حس نمیکنین یکی کمه؟
بعد کمی فکر همه گیچ شده بودن و به هم با تعجب موج میزد تا اینکه یهو مینهو گفت :محاله
جیهون:دقیقا فردا شب همین موقع میرسه
جیمین:کی بابابزرگ
جیهون:ا/ت
یهو همه ساکت شدن
طولی نکشید که خنده لونا توی عمارت پیچید همه با تعجب بهش نگاه میکردن که یهو ساکت شد و گفت:نکنه باور کردین؟اون دختر رو کجا فرستادن یادتون رفتهععع
روسیههههه بین کلی مافیا اگر هر چقدرم بهش آموزش داده باشن من مطمئنم چقدر ترسو بوده مینهو:چی میگی لانا یعتی بابا دروغ میگه؟بعدشم چیش عجیبه اون تموم ماموریت هارو رفته
لانا:تو چی میگی میدونی ماموریت ها چیه؟مخصوصا ماموریت های روسیه آدم کشتنهههعععع(داد)
همه:چی؟؟؟؟؟؟
جیهوپ:خوب محاله ا/ت تونسته باشه این ماموریت ها رو رد کنه اونم روسیه
نامجون: دقیقا عمرا
جونگکوک:ولی بابابزرگ میگه انجامشون داده و داره برمیگرده
جیمین:نه بابا
جیهون:هرچور میخواین فکر کنین مهم نیست
روبه خدمتکارا کرد و گفت:فردا شب همین موقع میرسه براش غذاهای خوشمزه مزه و بامزه که دوست داشت درست کنین
ا/ت
هیچ وقت یادم نمیره که باهام چکارا کردی بابابزرگ باعث چی شدی باعث شدی به چی تبدیل بشم این هیولا رو خودت ساختی یادت باشه
قرار بود امروز شعبه روسیه کارام تموم کنم برگردم کره بعد ۱۳ سال
اما کاش این ا/ت برنمیگشت اون ا/ت مهربون و کیوت برمیگشت نه این هیولا
'کره عمارت بزرگ خاندان'
همه سر میز نشسته بودن و میخندیدن چون ماموریت تمام پسرای خاندان تموم شده بود و فقط وقت انجام ماموریت هاشون بود تا نمره کامل بگیرن و بعد از مرگ بزرگ خانواده خودشون باند خانواده خودشون میگیرن و همه چی عادی بود براشون حتی مینهو اما صندلی ا/ت مث همیشه خالی بود
چیهون:همه ساکت یه خبر دارم
همه ساکت شدن
جونگکوک :بابابزرگ چیزی شده؟
جیهون:ماموریت همه تموم شده
و همه هستین اما حس نمیکنین یکی کمه؟
بعد کمی فکر همه گیچ شده بودن و به هم با تعجب موج میزد تا اینکه یهو مینهو گفت :محاله
جیهون:دقیقا فردا شب همین موقع میرسه
جیمین:کی بابابزرگ
جیهون:ا/ت
یهو همه ساکت شدن
طولی نکشید که خنده لونا توی عمارت پیچید همه با تعجب بهش نگاه میکردن که یهو ساکت شد و گفت:نکنه باور کردین؟اون دختر رو کجا فرستادن یادتون رفتهععع
روسیههههه بین کلی مافیا اگر هر چقدرم بهش آموزش داده باشن من مطمئنم چقدر ترسو بوده مینهو:چی میگی لانا یعتی بابا دروغ میگه؟بعدشم چیش عجیبه اون تموم ماموریت هارو رفته
لانا:تو چی میگی میدونی ماموریت ها چیه؟مخصوصا ماموریت های روسیه آدم کشتنهههعععع(داد)
همه:چی؟؟؟؟؟؟
جیهوپ:خوب محاله ا/ت تونسته باشه این ماموریت ها رو رد کنه اونم روسیه
نامجون: دقیقا عمرا
جونگکوک:ولی بابابزرگ میگه انجامشون داده و داره برمیگرده
جیمین:نه بابا
جیهون:هرچور میخواین فکر کنین مهم نیست
روبه خدمتکارا کرد و گفت:فردا شب همین موقع میرسه براش غذاهای خوشمزه مزه و بامزه که دوست داشت درست کنین
۱.۳k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.