مرگ تا عشق پارت ۲۸
از نظر ات : دستاش آرامش خاصی بهم میداد ولی ازش میترسیدم.
کوک ازم پرسید چطور شد که افسردگی گرفتی.
براش توضیح دادم از اول اول:
وقتی ۱۵ سالم بودم مامانم به دست پدرم مرد .
پدرم خیلی آدم پستی بود .
حاضر بود از هر راهی هست پول در بیاره.
مامانم یه ارثیه خیلی زیادی داشت .
پدرم وقتی فهمیدم .
ماشین مادرم دستکاری کرد و مادرم در اثر تصادف مرد .
پدرم تونست ارث مادرم بگیره و خودش ازش استفاده .
من از وقتی مادرم پدر هیچ نقشی توی زندگی پدرم نداشتم .
یا از راه من پول درمیآورد یا مث یه خدمتکار باهام
فتار میکرد خرجم میداد .
تا اینکه ۲ ماه پیش پدرم اومد خونه و گفت من را به یه مردی به نام لی سوهو فروخته و از این به بعد توی خونه اون کار میکنم .
یه هفته بود که خونه لی سوهو بودم .که یه شب توی اتاقی که بهم داده بودن بودن مست بود اوند تو اتاق بهم تجاوز کرد .
اولش از دستش فرار کردم که کارا باهام نداشته باشه
بخاطر همین گفت ۲۰ ضربه شلاق بخاطر اینکه از دستم فرار میکردی
کوک ازم پرسید چطور شد که افسردگی گرفتی.
براش توضیح دادم از اول اول:
وقتی ۱۵ سالم بودم مامانم به دست پدرم مرد .
پدرم خیلی آدم پستی بود .
حاضر بود از هر راهی هست پول در بیاره.
مامانم یه ارثیه خیلی زیادی داشت .
پدرم وقتی فهمیدم .
ماشین مادرم دستکاری کرد و مادرم در اثر تصادف مرد .
پدرم تونست ارث مادرم بگیره و خودش ازش استفاده .
من از وقتی مادرم پدر هیچ نقشی توی زندگی پدرم نداشتم .
یا از راه من پول درمیآورد یا مث یه خدمتکار باهام
فتار میکرد خرجم میداد .
تا اینکه ۲ ماه پیش پدرم اومد خونه و گفت من را به یه مردی به نام لی سوهو فروخته و از این به بعد توی خونه اون کار میکنم .
یه هفته بود که خونه لی سوهو بودم .که یه شب توی اتاقی که بهم داده بودن بودن مست بود اوند تو اتاق بهم تجاوز کرد .
اولش از دستش فرار کردم که کارا باهام نداشته باشه
بخاطر همین گفت ۲۰ ضربه شلاق بخاطر اینکه از دستم فرار میکردی
۳۱.۷k
۰۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.