فیک جونگ کوک«زندگی پیچیده ی من» p13
اسلاید دوم جئون یونجی دختر خاله ی جونگ کوکه، خواهر جینا توی پارتی
*از زبان هایون*
نشسته بودم همینطوری، تقریبا یه سه ساعتی میشد که نشسته بودم منتظر آقای جئون، یهو یه خانم اومد سمتم
خانم: ببخشید میتونم کمکتون کنم؟
هایون: اوه، من همراه اقای جئونم و منتظرم که کاراشون تموم بشه
خانم: اها
همینطور نشسته بودم، حوصلم سررفته بود، دستمو کردم تو موهام و آهی از روی کلافگی کشیدم که دیدم یه دختر درجه یک و بالا مقام اومد و به سرعت رفت تو اتاق آقای جئون، بعد از چند دقیقه با آقای جئون اومد بیرون، با سرعت رفتم سمت آقای جئون
هایون: آقای جئون، جونگ کوک شیی
جونگ کوک: توکه هنوز اینجایی!
هایون: من هیچ جا نمیرم!
جونگ کوک: وای خدایا، بیا بریم یونجی
هایون: یونجی؟
یونجی: با منه
هایون: اها، خیلی معذرت میخوام
جونگ کوک: ایشون دخترخالمه، جئون یونجی!
هایون: خوشبختم!
یونجی: چه نسبتی با جونگ کوک داری؟
هایون: راستش من.....
کوک: بادیگاردمه!
هایون: چیییی؟ ولی شما که...
یهو دستشو به علامت سکوت گذاشت رو دهنش
هایون: اها بله بله من بادیگاردشونم
یونجی: بجنب جونگ کوک داره دیرمون میشه
جونگ کوک: هایون شیی، شما مرخصین من یه کار شخصی دارم، بعدا باهاتون تسویه حساب میکنم
هایون: پس بعدا میبینمتون آقای جئون!
*از زبان هایون*
نشسته بودم همینطوری، تقریبا یه سه ساعتی میشد که نشسته بودم منتظر آقای جئون، یهو یه خانم اومد سمتم
خانم: ببخشید میتونم کمکتون کنم؟
هایون: اوه، من همراه اقای جئونم و منتظرم که کاراشون تموم بشه
خانم: اها
همینطور نشسته بودم، حوصلم سررفته بود، دستمو کردم تو موهام و آهی از روی کلافگی کشیدم که دیدم یه دختر درجه یک و بالا مقام اومد و به سرعت رفت تو اتاق آقای جئون، بعد از چند دقیقه با آقای جئون اومد بیرون، با سرعت رفتم سمت آقای جئون
هایون: آقای جئون، جونگ کوک شیی
جونگ کوک: توکه هنوز اینجایی!
هایون: من هیچ جا نمیرم!
جونگ کوک: وای خدایا، بیا بریم یونجی
هایون: یونجی؟
یونجی: با منه
هایون: اها، خیلی معذرت میخوام
جونگ کوک: ایشون دخترخالمه، جئون یونجی!
هایون: خوشبختم!
یونجی: چه نسبتی با جونگ کوک داری؟
هایون: راستش من.....
کوک: بادیگاردمه!
هایون: چیییی؟ ولی شما که...
یهو دستشو به علامت سکوت گذاشت رو دهنش
هایون: اها بله بله من بادیگاردشونم
یونجی: بجنب جونگ کوک داره دیرمون میشه
جونگ کوک: هایون شیی، شما مرخصین من یه کار شخصی دارم، بعدا باهاتون تسویه حساب میکنم
هایون: پس بعدا میبینمتون آقای جئون!
۹.۲k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.