Part

Part۵۹


پرش زمانی به فرودگاه..........................................................................


ات ویو
سوار هواپیما شدیم من کنار ته نشستم همین که نشستم بغضم گرفت من میترسم هواپیما شروع کرد و من چشامو فشردم

از میان چشم هایم......
اشک هایی سرشار از عشق می‌بارد......
اما تنفر آن را به چیزی دیگر تشبیه می‌کند........

ته ویو
دیدم ات داره گریه میکنه

ته:ات حالت خوبه
ات:ته من میترسم
ته:من که میدونم این ترس از هواپیما نیست(اروم)
ات:چی؟
ته:میگم دستتو بده به من

دستشو گرفتم بعد دیدم حالش بهتر شد تو آبش خواب آور ریختم تا یکم حالش بهتر شه و بهش دادم اونم بعد ۱۵ دقیقه خوابش برد

پرش زمانی به آمریکا(دوباره).................................................

ته ویو
ات هنوز خواب بود منم کمرم درد میکرد گفتن
ته:اریاااااا
ارین:بابا آریا رفت
ته:آرین کمرم درد میکنه اتم بیدار نمیشه بغلش کن بیارش
آرین :باشه

آرین بغلش کرد آمدیم بالا

بغل باشم یا نباشم..........
بغل تو باشم یا یک غریبه...........
فقط افکارم در زیبایی های تو غرق شده است..........‌‌‌‌‌‌‌‌..............


ات ویو
از خواب بیدار شدن دیدم بغل آرینم جا خوردم بعد جیغ کشیدم

ات:جیغعععغعغعغغغع
ارین:چته
ات:بزارم پایین(بلند)

آرین رفت پشت یک دیوار

آرین :چرا دوست نداری بغل یک پسر به این جذابی باشی

راست می‌گفت جذاب بود اومد جلو که بوسم کنه که گوشیم زنگ خورد(هه فکر کردین من انقدر زود اینارو بهم نمیرسونم)

ات:بله (اومد پایین از بغلش)
ته : پس کجایین
ات:اعم اعم ما گم شدیم
ته:ما کنار اون هواپیما بزرگه ایم بیان
ات:باشه

رفتیم پیش ته و بچه ها


(تابع قوانین ویسگون )
(تابع قوانین جمهوری اسلامی )
(جانم فدای رهبر )
دیدگاه ها (۲۶)

Part۶۰خلاصه رفتیم دم دره خونه اون یکی داداشام و در زدیم همین...

Part۶۱ات ویورسیدیم کره من یک راست رفتم خوابیدم چون شب بود هو...

Part۵۸ ته:هوفففف باشهرفتم بیرون آرین ویوبابا اومد بیرون من ر...

Part57کوک ویو خیلی اعصبانی شدم رفتم بار انقدر مشروب خوردم که...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۹#شام سه نفرمون رو خوردیم . اولین بار ...

پارت ۶انچه گذشت: کارام خیلی طول کشید وقتی امدم خونه دیدم که....

پارت ۲۴ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط