p۹
تو راه برگشت حرفی بینمون ردو بدل نشد که جیمین این سکوت رو شکست و گفت
جیمین: ا/ت خوبی؟
ا/ت: اره
جیمین: دیگه حالت بهم نمیخوره
ا/ت: نه بابا چرا انقدر نگرانی؟
جیمین:...ع...
ده مین بعد رسیدیم خونه
رفتم خونه
جیمین: سلام بچه ها
اعضا: سلام
ا/ت: سلام
تهیونگ: ا/ت خوبی
ا/ت: اره برای چی
تهیونگ: نمیدونم یه جوریعی
ا/ت: نه بابا خوبم
که ا/ت حالش بد میشه
ا/ت: ایی دلم یااااا باز میخوام بالا بیارم
ا/ت سریع رف تو دستشویی و بالا اورد حالش خیلی بد بود
همه ی اعضا رفتن ببینن چیشده
جین و شوگا: جیمین با ا/ت چیکار کردی؟
جیمین: بابا خفه شین منحرفای بدبخت
خودش گفت وقتی استرس میگیره اینجوری میشه تو بیمارستان هم حالش بد شد
جین و شوگا: 😕اهان
جیمین با خنده یکی زد تو سرشون
جیهوپ: اااا/تتتت خوبییییی؟!؟!؟!؟!؟
ا/ت: 🤢اره 🤮
ا/ت: وایی راحت شدم
جونگکوک و تهیونگ و نامجون: ها یعنی چی
ا/ت: وقتی استرس میگیرم اینجوری میشم
خوبه فک کردم چیزیت شده
جیمین: ا/ت خوبی؟
ا/ت: اره
جیمین: دیگه حالت بهم نمیخوره
ا/ت: نه بابا چرا انقدر نگرانی؟
جیمین:...ع...
ده مین بعد رسیدیم خونه
رفتم خونه
جیمین: سلام بچه ها
اعضا: سلام
ا/ت: سلام
تهیونگ: ا/ت خوبی
ا/ت: اره برای چی
تهیونگ: نمیدونم یه جوریعی
ا/ت: نه بابا خوبم
که ا/ت حالش بد میشه
ا/ت: ایی دلم یااااا باز میخوام بالا بیارم
ا/ت سریع رف تو دستشویی و بالا اورد حالش خیلی بد بود
همه ی اعضا رفتن ببینن چیشده
جین و شوگا: جیمین با ا/ت چیکار کردی؟
جیمین: بابا خفه شین منحرفای بدبخت
خودش گفت وقتی استرس میگیره اینجوری میشه تو بیمارستان هم حالش بد شد
جین و شوگا: 😕اهان
جیمین با خنده یکی زد تو سرشون
جیهوپ: اااا/تتتت خوبییییی؟!؟!؟!؟!؟
ا/ت: 🤢اره 🤮
ا/ت: وایی راحت شدم
جونگکوک و تهیونگ و نامجون: ها یعنی چی
ا/ت: وقتی استرس میگیرم اینجوری میشم
خوبه فک کردم چیزیت شده
۱۱۰.۲k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.