پارت ۳
پارت ۳
نمدونم چرا اون پسر جیهوپ سمتم آمد قلبم تند تند زد به هر حال ولش کن
یه دختر آمد سمتم
یوری : میشه با من دوست بشی ؟
نایون : اره ( با خوشحالی )
یوری : راستی کارت توی کلاس با جیهوپ عالی بود تا باحال کسی این جوری جلوش واینساده بود
نایون : مرسی میای بریم ناهار خوری ؟
یوری : اره خیلی گشنمه بریم ( لبخند )
رفتیم یه چیزی خوردیم رفتیم کلاس
نایون : این زنگ چیه ؟
یوری : ریاضی
نایون : مرسی
رفتیم سر جاهمون نشستیم جیهوپ سریع آمد سر جاش نشست
بهش محل ندادم
معلم ریاضی آمد
معلم : دفتر هاتون رو باز کنید این مسلئه رو بنویسید
معلم : منو صدا زد کیم نایون بیا پای تخته حال کن
رفتم پای تخته
وقتی که مسئله رو حل کردم رفتم نشستم
معلم : آفرین نایون درست حل کردی
کلاس ریاضیم تموم شد
دیگه وقته خونه رفتن بود فردا هم تعطیل بود
یوری : نایون بیا
نایون : بله
یوری : شمارت رو میدی ؟
نایون : اره گوشیش رو گرفتم و شمارم رو نوشتم منم هم دادم بهش شمارش رو برام نوشت
نایون. : خدافظ یوری
یوری : خدافظ
دیدم جیهوپ داره پشت سرم میاد
نایون : چرا پشت سرم میای منحرف ؟
جیهوپ : اول از این من منحرف نیستم دوم این که خونم این سمتیه
نایون هیچی نگفتم به راهم ادامه دادم
از زبان جیهوپ
داشتم به راهم ادامه میدم دیدم یه موتوری داره میره سمت نایون رفتم سمت نایون بغلش کردم که موتوری بهش نزنه
نایون : چییی کاررر میکنیی ( خجالت. )
جیهوپ : مگه خر نمیبنی موتوری رو
نایون : ممنون
خیلی سر به حواس این دختر
نمدونم چرا وقتی بغلش کردم قلبم تند تند میزد نکنه …
نه بابا همچین چیزی نمیشه
رسیدم خونه دیدم خونه نایون روبه روی خونه منه
نایون : تو که خودت روبهی خونه منه
جیهوپ : اره خیلی عجیبه
از زبان نایون
رفتم بالا یه دوش گرفتم رفتم دراز کشیدیم
کم کم خوابم برد
نمدونم چرا اون پسر جیهوپ سمتم آمد قلبم تند تند زد به هر حال ولش کن
یه دختر آمد سمتم
یوری : میشه با من دوست بشی ؟
نایون : اره ( با خوشحالی )
یوری : راستی کارت توی کلاس با جیهوپ عالی بود تا باحال کسی این جوری جلوش واینساده بود
نایون : مرسی میای بریم ناهار خوری ؟
یوری : اره خیلی گشنمه بریم ( لبخند )
رفتیم یه چیزی خوردیم رفتیم کلاس
نایون : این زنگ چیه ؟
یوری : ریاضی
نایون : مرسی
رفتیم سر جاهمون نشستیم جیهوپ سریع آمد سر جاش نشست
بهش محل ندادم
معلم ریاضی آمد
معلم : دفتر هاتون رو باز کنید این مسلئه رو بنویسید
معلم : منو صدا زد کیم نایون بیا پای تخته حال کن
رفتم پای تخته
وقتی که مسئله رو حل کردم رفتم نشستم
معلم : آفرین نایون درست حل کردی
کلاس ریاضیم تموم شد
دیگه وقته خونه رفتن بود فردا هم تعطیل بود
یوری : نایون بیا
نایون : بله
یوری : شمارت رو میدی ؟
نایون : اره گوشیش رو گرفتم و شمارم رو نوشتم منم هم دادم بهش شمارش رو برام نوشت
نایون. : خدافظ یوری
یوری : خدافظ
دیدم جیهوپ داره پشت سرم میاد
نایون : چرا پشت سرم میای منحرف ؟
جیهوپ : اول از این من منحرف نیستم دوم این که خونم این سمتیه
نایون هیچی نگفتم به راهم ادامه دادم
از زبان جیهوپ
داشتم به راهم ادامه میدم دیدم یه موتوری داره میره سمت نایون رفتم سمت نایون بغلش کردم که موتوری بهش نزنه
نایون : چییی کاررر میکنیی ( خجالت. )
جیهوپ : مگه خر نمیبنی موتوری رو
نایون : ممنون
خیلی سر به حواس این دختر
نمدونم چرا وقتی بغلش کردم قلبم تند تند میزد نکنه …
نه بابا همچین چیزی نمیشه
رسیدم خونه دیدم خونه نایون روبه روی خونه منه
نایون : تو که خودت روبهی خونه منه
جیهوپ : اره خیلی عجیبه
از زبان نایون
رفتم بالا یه دوش گرفتم رفتم دراز کشیدیم
کم کم خوابم برد
۵.۹k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.