پارت ۴

پارت ۴
کوک:فکر نمی کردم انقد جیغ جیغو و بی ادب باشی
دان بی:برای چی منو آوردین اینجا تو کی هستی دوستام کجان چرا گردنم زخمی‌ها هاااا
کوک:نفس بگیر به تو نیاز دارم
دان بی:اول جواب سوالامو بدهه گاو
کوک:ی بار دیگ اینطوری حرف بزنی من میدونم با تو
دان بی :مثلا چه پشکلی می خوری هاا
کوک:ک می خای بدونی ها
دان بی:آره ها چی نه نه نهههه
کوک :خودت گفتی آره
دان بی:نه گفتم نهه
ویو ادمین
کوک دانبی رو گذاشت رو کولش و برد آشپز خونه
دان بی:دیوونه نکنه می خای بپزیممم
کوک:آره میپزمت بعدم میخورمت (خنده)
دان بی:ب چی میخندی خر مگس
کوک:ساکت کار دارم
کوک:آجوما بیا اینجا
آجوما:بله ارباب
کوک:امشب همه مرخصی آن
آجوما:ولی ارباب شامتون
کوک:شام رو دانبی میپزه
دان بی:چیشد کی گفته من میپزممم
کوک:من
دان بی:تو بیخود کردی با هفت جدو آبادت
کوک:آها حالا که اینطوریه تو امشب یه تنبیه دیگه ام داری
دان بی:آخه ای بابا نمیشه فحشم داد
کوک:آفرین دختر خوب حالا برو شامم رو درست کن ک گشنمه
دان بی:وایسا ببینم من ک آشپزی بلد نیستم
کوک:یعنی چی دختری اونوقت آشپزی بلد نیستی
دان بی:چ ربطی داره دختر و پسر برابرند
کوک:اون احیانا زن و مرد نبود
دان بی:حالا هرچی یااا
کوک:باشه بابا خودمم کمکت میکنم
دان بی:نمیشه بگو آجوما کمکم کنه
کوک:متاسفانه نمیشه
دان بی:اونوقت چرا
کوک:چون چند لحظه پیش تمام خدمتکارا رفتن
دان بی:جیغغغغغغغغ











شرایط ۱۰ لایک ۲۰ کامنت ۳۳ فالوور