فیک پادشاه من پارت ۴
ا/ت ویو
ریدممم تو زندگی اخه فک چرا منننن هننن؟:/
(تو داری از ناراحتی ناله میکنی ما اگه برات بودیم خودمونو برای ی بار دیدن کوک جر میدادیم چ ازدواج باهاش )
با مشت های ک به سینش میزدم ولم کرد چن بار نفس عمیق کشیدم تا نفسم منظم شد
یهو همه جیغ و دست زدن
یهو امپراطور اومد در گوشم گف
+ بیبی گرلم برو خونتون واسه فردا عروسیمون آماده شو
_ چییییییییی تو ب من چی گفتیییی. زیرلب
( مامان ا/تو مینویسم مت پدرشو مینویسم پ ت خاهرشو مینویسم ج ت )
م ت . تو چیکار کردی ا/ت ؟ بدون هیچ آرایشی چی طلسمت بوده هومم؟ . حرصی
_ منظورتون متوجه نمیشم من خودمم با کمال ناباورانه باور کردم
مت. راستشو بگو
جت . واسه منم حتما پیشه جادوگره گفته بختمو ببنده وگرنه کی بهتر از من ب این خوشگلی و مناسبی
واسه امپراطور
اصن حال نداشتم جوابشونو بدم رفتم خونه و رفتم بغله عشقم . رختخوابشو میگه . خوابیدم تا اینکه ۴ مث همیشه بیدار شدم آماده شدم رفتم تمرین دوباره حموم رفتم با صدای درشکه سوارش شدمو بل رفتن ب قصر ۱۰ تا خدمتکار افتادن سرم ۴ نفر موهامو درست میکردن ۳ نفر آرایشم میکردن و اوم دونفره دیگه داشتن لباس آماده میکردن منم ک عینه گاوا نشسته بودم بعد لباسمو تنم کردن و بعده کلی تعریف.... رفتم سمته عروسی
فلشبک ب بعده عروسی
بیا پایین تر
پایین تر
پایین ترررر
چه انتظاری داشتین هننن؟
شرط
۱۲ لایک
۸ کامنت
۳ عضو
ریدممم تو زندگی اخه فک چرا منننن هننن؟:/
(تو داری از ناراحتی ناله میکنی ما اگه برات بودیم خودمونو برای ی بار دیدن کوک جر میدادیم چ ازدواج باهاش )
با مشت های ک به سینش میزدم ولم کرد چن بار نفس عمیق کشیدم تا نفسم منظم شد
یهو همه جیغ و دست زدن
یهو امپراطور اومد در گوشم گف
+ بیبی گرلم برو خونتون واسه فردا عروسیمون آماده شو
_ چییییییییی تو ب من چی گفتیییی. زیرلب
( مامان ا/تو مینویسم مت پدرشو مینویسم پ ت خاهرشو مینویسم ج ت )
م ت . تو چیکار کردی ا/ت ؟ بدون هیچ آرایشی چی طلسمت بوده هومم؟ . حرصی
_ منظورتون متوجه نمیشم من خودمم با کمال ناباورانه باور کردم
مت. راستشو بگو
جت . واسه منم حتما پیشه جادوگره گفته بختمو ببنده وگرنه کی بهتر از من ب این خوشگلی و مناسبی
واسه امپراطور
اصن حال نداشتم جوابشونو بدم رفتم خونه و رفتم بغله عشقم . رختخوابشو میگه . خوابیدم تا اینکه ۴ مث همیشه بیدار شدم آماده شدم رفتم تمرین دوباره حموم رفتم با صدای درشکه سوارش شدمو بل رفتن ب قصر ۱۰ تا خدمتکار افتادن سرم ۴ نفر موهامو درست میکردن ۳ نفر آرایشم میکردن و اوم دونفره دیگه داشتن لباس آماده میکردن منم ک عینه گاوا نشسته بودم بعد لباسمو تنم کردن و بعده کلی تعریف.... رفتم سمته عروسی
فلشبک ب بعده عروسی
بیا پایین تر
پایین تر
پایین ترررر
چه انتظاری داشتین هننن؟
شرط
۱۲ لایک
۸ کامنت
۳ عضو
۵.۵k
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.