🖤 بلک گرل 🖤 پارت ۱۲🩶🩶🩶🩶
🖤 بلک گرل 🖤 پارت ۱۲🩶🩶🩶🩶
مایکی : توکا چان کسی که توی مدرسه اذیتت نمیکنه 😕
توکا : نه
توکا در ذهن : یکی بود که زدی ناکارش کردی البته مایکی تمام این مدت میتونستم خودمم بزنمش ولی دیگه ولش
اما: توکا چان میای عصر بریم بیرون
توکا : خب آره عصر بیکارم پس بریم ☺️
مایکی : منم میام
اما : بله شماهم باید بیاین
مایکی : پس دراکن تو هم میای
دراکن : بله
توکا : پس من باید برم دنبال شو
اما : بایییی ♥️😍❤️🔥❤️🔥♥️
توکا : بای
ویو توکا رفتم دنبال شو و باهم به سمت خونه داشتیم راه میرفتیم که گفتم
توکا: شو عزیزم من عصر میرم بیرون تو هم میای این بارو دیگه بیا
شو : چشم پس منم میام
توکا : باشه عزیزم
داشتیم به خونه نزدیک تر میشدیم که چند دختر اومد جلو و گفتن
دخترا : خانم شما مبارز شکست ناپذیر نیستین
ت.کا : بله خودمم
دخترا : میشه لطفاً به ما امضا بدین
توکا : حتماً
به همشون که یکی از عکس های خودمو جلوم گرفته بودن امضا دادم و عکس هم گرفتیم و چون کوچه به کوچه میرفتیم کسی رو هم نمیدیدیم خوب بود برای من
رسیدیم خونه کلید رو انداختم توی در و رفتیم تو شو رفت تو اتاقش و منم رفتم طبقه ی بالا مثل شو تو اتاقم و لباسامو زود عوض کردم و غذا همبرگر درست کردم و خوردیم رفتم به حموم زود اومدم بیرون و ساعت ۳ بود اون جور که یادم اومد اما گفت دور و بر ساعت ۴.بریم بیرون خب لباسمو پوشیدم با شو ست کردیم ☺️( عکس لباسارو میزارم )
دوستان فعلا باییی حتماً پارت رو میزارم 👌♥️♥️♥️♥️
مایکی : توکا چان کسی که توی مدرسه اذیتت نمیکنه 😕
توکا : نه
توکا در ذهن : یکی بود که زدی ناکارش کردی البته مایکی تمام این مدت میتونستم خودمم بزنمش ولی دیگه ولش
اما: توکا چان میای عصر بریم بیرون
توکا : خب آره عصر بیکارم پس بریم ☺️
مایکی : منم میام
اما : بله شماهم باید بیاین
مایکی : پس دراکن تو هم میای
دراکن : بله
توکا : پس من باید برم دنبال شو
اما : بایییی ♥️😍❤️🔥❤️🔥♥️
توکا : بای
ویو توکا رفتم دنبال شو و باهم به سمت خونه داشتیم راه میرفتیم که گفتم
توکا: شو عزیزم من عصر میرم بیرون تو هم میای این بارو دیگه بیا
شو : چشم پس منم میام
توکا : باشه عزیزم
داشتیم به خونه نزدیک تر میشدیم که چند دختر اومد جلو و گفتن
دخترا : خانم شما مبارز شکست ناپذیر نیستین
ت.کا : بله خودمم
دخترا : میشه لطفاً به ما امضا بدین
توکا : حتماً
به همشون که یکی از عکس های خودمو جلوم گرفته بودن امضا دادم و عکس هم گرفتیم و چون کوچه به کوچه میرفتیم کسی رو هم نمیدیدیم خوب بود برای من
رسیدیم خونه کلید رو انداختم توی در و رفتیم تو شو رفت تو اتاقش و منم رفتم طبقه ی بالا مثل شو تو اتاقم و لباسامو زود عوض کردم و غذا همبرگر درست کردم و خوردیم رفتم به حموم زود اومدم بیرون و ساعت ۳ بود اون جور که یادم اومد اما گفت دور و بر ساعت ۴.بریم بیرون خب لباسمو پوشیدم با شو ست کردیم ☺️( عکس لباسارو میزارم )
دوستان فعلا باییی حتماً پارت رو میزارم 👌♥️♥️♥️♥️
۵.۵k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.