ی پارت دیگه هم امروز بزاریم!!
#چند.پارتی
#درخواستی
وقتی خواهر ناتنیشونی مامان باباتون𖥻 نیستن و همو دوست دارین و باهم اهم اهم میکنین و وسط اهم اهم میگی ،پوص........یمو لیس بزن 𖥻
𝙿𝚊𝚛𝚝⁸
ᨒᨓᨒᨓᨒᨓ
_آب از دستش گرفتم یکم ازش خوردم و گفتم ...
_ با ... باشه
𓂃¹⁰مین بعد ˖
+ شروع کردم به جمع کردن سفره نایون هم بلند شد تا کمکم کنه که جلوشو گرفتم
+نه تو برو بخواب و استراحت کن اینجوری هم سرحالتری هم از دردت کم میشه
_ یااااا هی تکرارش نکن
" حرصی ، کیوت و خجالتی "
+ " تکخنده " باشه ... باشه .. خانوم خجالتی 🤭
_ " قرمز شدن " باشه پس من رفتم ، بعدش توعم بیا! باشه ؟!
+باش-... بیا پیش تو ؟!
_ارع .. ا.. البته اگر مشکلی نداری
+ نه بابا چه مشکلی ... حتماً میام کوچولو
_هی بهم نگو کوچولو " حرصی و کیوت "
+پس چی صدات کنم .. بت بگم بیبی
( بیبی =بچه ، عزیزم ) *شما این معنای هارو فرض بگیرید *
_ شوک " ، "تو دلش عروسیه"
_ عا... اره .. خوبه 🥹
_پس زود بیایااا😉
+با..باشه " شوک ، خوشحاله عین چی"
_ رفتم توی اتاقم دراز کشیدم روی تختم یکم با گوشیم ور رفتم و منتظر موندم تا کوک بیاد چند مینی طول نکشید تا کوک اومد
_ بالاخره اومدی ؟!☺
+آره
_ باشه حالا بیا پیشم بخواب
+ با ..باشه
+کنارش دراز کشیدم که سرش تو گوشی بود
منم محو صورتش شدا بودم
_ به عکس بازیگری که روش کراش بودم رسیدم * خودتون یکیو تصور کنید*
" میخواستم یکم حرصش بدم "
_واییییی کوکککک نگاه کن چقدر کراشههههه🤩🤩
+کی ؟ اینن؟؟ هه ، این کراشهه؟؟ این کجاش کراشهه اخههه؟؟؟ ینی از منم کراش تره 🥺؟
_خنده ی ریزی کردم از حسودی ای کرد و لب زدم .. امم ..
+چیی؟؟؟؟؟
_ حسود کوچولو ... نه .. تو از اون کراش تری 😚😊
+واقعاااا😍🥹🥹
_اره😌
+خیلی خوشحال بودم که منو کراش خطاب کرد . ینی اونم منو دوست داره ؟؟
+اومدم و محکم بغلش کردم
_اخخ .. شت
+اوهه ببخشید
_نه نه به خاطر تو نبود
+الان درد داری ؟؟
_ ا.. اره
+بیا برات ماساژ میدم خوب شی
_اوو.. نمی_ که از درد به خودم پیچیدم و نتونستم ادامه ی حرفمو بزنم
+دیدی میخوای
_باشه
+خب حالا پشتتو بهم بکن تا من راحت تر کارمو بکنم
_پشتمو بهش کردم و کوک از پشت منو تو بغلش گرفته بود و دستش رو اورد کمی پایین تر از شکمم و شروع کرد به ماساژ دادن
+اینجا .. خوبه ؟؟
_ارههه .. وای
+☺.. راستی امروز برنامه چیدم با اعضا بریم ویلای من
_ واقعاااا ؟؟؟😍🥹
+ارهه .. گفتم خوشحالت کنم 😊
* پسرم چه مهربونه 🤌🏻🥺*
_ واییی ممنونم داداشی😍
_روم رو بهش کردم و یه بوس روی گونه هاش گذاشتم و سریع دوباره پشتمو بهش کردم و خودمو تو بغلش جا دادم
+ " خر ذوق "
+منم محکم تر بغلش کردم ولی خیلی بهش فشار نیاوردم و ...
ادامه دارد ...«
خماری 🪰🔪
࣪⭑ ҂ ❙❘❙❚❙❘❙❙❚❙❘❙
چطور بود ؟! خوشحال میشم نظراتتونو بدونم
₍ᐢ..ᐢ₎
⋆ ׅ ࣪𓏲 ּ ֶָ⬩
#درخواستی
وقتی خواهر ناتنیشونی مامان باباتون𖥻 نیستن و همو دوست دارین و باهم اهم اهم میکنین و وسط اهم اهم میگی ،پوص........یمو لیس بزن 𖥻
𝙿𝚊𝚛𝚝⁸
ᨒᨓᨒᨓᨒᨓ
_آب از دستش گرفتم یکم ازش خوردم و گفتم ...
_ با ... باشه
𓂃¹⁰مین بعد ˖
+ شروع کردم به جمع کردن سفره نایون هم بلند شد تا کمکم کنه که جلوشو گرفتم
+نه تو برو بخواب و استراحت کن اینجوری هم سرحالتری هم از دردت کم میشه
_ یااااا هی تکرارش نکن
" حرصی ، کیوت و خجالتی "
+ " تکخنده " باشه ... باشه .. خانوم خجالتی 🤭
_ " قرمز شدن " باشه پس من رفتم ، بعدش توعم بیا! باشه ؟!
+باش-... بیا پیش تو ؟!
_ارع .. ا.. البته اگر مشکلی نداری
+ نه بابا چه مشکلی ... حتماً میام کوچولو
_هی بهم نگو کوچولو " حرصی و کیوت "
+پس چی صدات کنم .. بت بگم بیبی
( بیبی =بچه ، عزیزم ) *شما این معنای هارو فرض بگیرید *
_ شوک " ، "تو دلش عروسیه"
_ عا... اره .. خوبه 🥹
_پس زود بیایااا😉
+با..باشه " شوک ، خوشحاله عین چی"
_ رفتم توی اتاقم دراز کشیدم روی تختم یکم با گوشیم ور رفتم و منتظر موندم تا کوک بیاد چند مینی طول نکشید تا کوک اومد
_ بالاخره اومدی ؟!☺
+آره
_ باشه حالا بیا پیشم بخواب
+ با ..باشه
+کنارش دراز کشیدم که سرش تو گوشی بود
منم محو صورتش شدا بودم
_ به عکس بازیگری که روش کراش بودم رسیدم * خودتون یکیو تصور کنید*
" میخواستم یکم حرصش بدم "
_واییییی کوکککک نگاه کن چقدر کراشههههه🤩🤩
+کی ؟ اینن؟؟ هه ، این کراشهه؟؟ این کجاش کراشهه اخههه؟؟؟ ینی از منم کراش تره 🥺؟
_خنده ی ریزی کردم از حسودی ای کرد و لب زدم .. امم ..
+چیی؟؟؟؟؟
_ حسود کوچولو ... نه .. تو از اون کراش تری 😚😊
+واقعاااا😍🥹🥹
_اره😌
+خیلی خوشحال بودم که منو کراش خطاب کرد . ینی اونم منو دوست داره ؟؟
+اومدم و محکم بغلش کردم
_اخخ .. شت
+اوهه ببخشید
_نه نه به خاطر تو نبود
+الان درد داری ؟؟
_ ا.. اره
+بیا برات ماساژ میدم خوب شی
_اوو.. نمی_ که از درد به خودم پیچیدم و نتونستم ادامه ی حرفمو بزنم
+دیدی میخوای
_باشه
+خب حالا پشتتو بهم بکن تا من راحت تر کارمو بکنم
_پشتمو بهش کردم و کوک از پشت منو تو بغلش گرفته بود و دستش رو اورد کمی پایین تر از شکمم و شروع کرد به ماساژ دادن
+اینجا .. خوبه ؟؟
_ارههه .. وای
+☺.. راستی امروز برنامه چیدم با اعضا بریم ویلای من
_ واقعاااا ؟؟؟😍🥹
+ارهه .. گفتم خوشحالت کنم 😊
* پسرم چه مهربونه 🤌🏻🥺*
_ واییی ممنونم داداشی😍
_روم رو بهش کردم و یه بوس روی گونه هاش گذاشتم و سریع دوباره پشتمو بهش کردم و خودمو تو بغلش جا دادم
+ " خر ذوق "
+منم محکم تر بغلش کردم ولی خیلی بهش فشار نیاوردم و ...
ادامه دارد ...«
خماری 🪰🔪
࣪⭑ ҂ ❙❘❙❚❙❘❙❙❚❙❘❙
چطور بود ؟! خوشحال میشم نظراتتونو بدونم
₍ᐢ..ᐢ₎
⋆ ׅ ࣪𓏲 ּ ֶָ⬩
۱.۵k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.