رفته بودم آسایشگاه ببینمش!
رفته بودم آسایشگاه ببینمش!
نزدیک ۶ ماه بود که ندیده بودمش!
وارد راهرو که شدم صدای جیغ و گریه ای شنیدمــ--!-
نزدیکتر شدم! خودش بود!
توی این ۶ ماه خیلی شکسته تر شده بود--!-
صدای جیغو گریش خیلی بند بود هنوز متوجه من نشده بود--!--
دختر:ولـــــــــم کنین من خوبــــم ولم کنین لعنتیا اززززش نمییییگذرممم بیییچارش مییکنم..ولم کنیییین!
پرستار:عزیزم اروم باش!
دختر:خانوم پرستار ولم کن من آرووومم خانوم پرستار من اون دخترو میییکشمش خانوم پرستار جلوی من عشقمو اززم گرررف..دیدم عشقم هم داشت همراهیش میییکرد خااانوم پرررستار
پرستار:هیییس آروم باش گلم آروم..
دختر:نه خاانوم پرستار ولم کن ازززش نمیگذرم..جای دستای من دستای اون دختره توی دستاش بوود خانوم پرستار من..
پرستار:عزیزدلم توروخدا اروم باش بیا بریم توی اتاقت..
دختر:ولم کنیییین خانوم پرستار تورو خدااابهش بگو برگرده قول میدم دختر خوبی باشم دیگه لج نمیکنم دیگه عصبانی نمیشم فقط بهش بگو برگرده تورو به خدا قسمت میدم بهش بگو..
پرستار:باشه گلم بیا بریم داخل..
دختر:خانوم پرستار تورو خدا یه کاری کن ببینمش فقط یه بار تورو خدا...
پرستار:باشه گلم بریم تو--!-🧘🏿♂💫-!
پرستار بلاخره بردش تو و من موندمو یه راهروی خالیو یه بغض سنگین و یه گونه خیس!
اون دخترو من دیگه نمیشناسم..دوست من تغییر کرده بود..دوست من شده بود یه مرده متحرک--!-🔐🔥-!
پرستارو دیدم که داشت میومد سمتم سریع رفتم سمتش!
-خانوم پرستار حالش چطوره!؟؟
+خیلی داغونه..کاش بشه به اون پسر بگی بیاد فقط یه لحظه ببیندش..این دختر توی این ۶ ماهی که نبودی نابود شد..اون پسرو خیلی دوست داشت..
-خانوم پرستار اون پسر دیگه داره ازدواج میکنه--!-🎭🏌🏿♂-!
خیلی راحت عشقشو فراموش کرد..
+چه سرنوشت بدی داشته این دختر..فقط یک لحظه بگو بیاد ببیندش..
-سعی میکنم بگم بیاد!
راه افتادم توی پیاده رو! دودل بودم بزنگم یانه ولی برای راحتی دوستم مجبورم!
-الو
+بله بفرمایید
-سلام(..)هستم..
+آه سلام خوبی
-بایدببینمت...
+باشه کجا؟
پ-(..)
+اوکی دودیقه دیگ اونجام
اون اومد..شاداب ترازهمیشه انگار نه انگار اون رفیق من رووی تخت بیمارستان داره برای یک لحظه دیدنش جون میده
+بله کاری داشتی
تمام قضیه رو براش تعریف کردم..خشکش زد..فکرشم نمیکردکه یه روزی اون عشق شیطونش به همچین روزی بیوفته--!-🤞🏿🎶-!
-باید هرچه سریعتربریم برای یه لحظه دیدنت داره جون میده..باید--!-🌙🚶🏿♂-!
+پاشو بریم
سریع رفتیم..
همچین که رسیدیم باز داشت جیغ و گریه میکرد..
-خااانوم پررستارتوقول دادی که میاد چیشد پسسس
پرستار:اروم باش عزیزم داره میاد
-خانوم پررستار توروخدابگوبیاددد تورو.
نزدیک ۶ ماه بود که ندیده بودمش!
وارد راهرو که شدم صدای جیغ و گریه ای شنیدمــ--!-
نزدیکتر شدم! خودش بود!
توی این ۶ ماه خیلی شکسته تر شده بود--!-
صدای جیغو گریش خیلی بند بود هنوز متوجه من نشده بود--!--
دختر:ولـــــــــم کنین من خوبــــم ولم کنین لعنتیا اززززش نمییییگذرممم بیییچارش مییکنم..ولم کنیییین!
پرستار:عزیزم اروم باش!
دختر:خانوم پرستار ولم کن من آرووومم خانوم پرستار من اون دخترو میییکشمش خانوم پرستار جلوی من عشقمو اززم گرررف..دیدم عشقم هم داشت همراهیش میییکرد خااانوم پرررستار
پرستار:هیییس آروم باش گلم آروم..
دختر:نه خاانوم پرستار ولم کن ازززش نمیگذرم..جای دستای من دستای اون دختره توی دستاش بوود خانوم پرستار من..
پرستار:عزیزدلم توروخدا اروم باش بیا بریم توی اتاقت..
دختر:ولم کنیییین خانوم پرستار تورو خدااابهش بگو برگرده قول میدم دختر خوبی باشم دیگه لج نمیکنم دیگه عصبانی نمیشم فقط بهش بگو برگرده تورو به خدا قسمت میدم بهش بگو..
پرستار:باشه گلم بیا بریم داخل..
دختر:خانوم پرستار تورو خدا یه کاری کن ببینمش فقط یه بار تورو خدا...
پرستار:باشه گلم بریم تو--!-🧘🏿♂💫-!
پرستار بلاخره بردش تو و من موندمو یه راهروی خالیو یه بغض سنگین و یه گونه خیس!
اون دخترو من دیگه نمیشناسم..دوست من تغییر کرده بود..دوست من شده بود یه مرده متحرک--!-🔐🔥-!
پرستارو دیدم که داشت میومد سمتم سریع رفتم سمتش!
-خانوم پرستار حالش چطوره!؟؟
+خیلی داغونه..کاش بشه به اون پسر بگی بیاد فقط یه لحظه ببیندش..این دختر توی این ۶ ماهی که نبودی نابود شد..اون پسرو خیلی دوست داشت..
-خانوم پرستار اون پسر دیگه داره ازدواج میکنه--!-🎭🏌🏿♂-!
خیلی راحت عشقشو فراموش کرد..
+چه سرنوشت بدی داشته این دختر..فقط یک لحظه بگو بیاد ببیندش..
-سعی میکنم بگم بیاد!
راه افتادم توی پیاده رو! دودل بودم بزنگم یانه ولی برای راحتی دوستم مجبورم!
-الو
+بله بفرمایید
-سلام(..)هستم..
+آه سلام خوبی
-بایدببینمت...
+باشه کجا؟
پ-(..)
+اوکی دودیقه دیگ اونجام
اون اومد..شاداب ترازهمیشه انگار نه انگار اون رفیق من رووی تخت بیمارستان داره برای یک لحظه دیدنش جون میده
+بله کاری داشتی
تمام قضیه رو براش تعریف کردم..خشکش زد..فکرشم نمیکردکه یه روزی اون عشق شیطونش به همچین روزی بیوفته--!-🤞🏿🎶-!
-باید هرچه سریعتربریم برای یه لحظه دیدنت داره جون میده..باید--!-🌙🚶🏿♂-!
+پاشو بریم
سریع رفتیم..
همچین که رسیدیم باز داشت جیغ و گریه میکرد..
-خااانوم پررستارتوقول دادی که میاد چیشد پسسس
پرستار:اروم باش عزیزم داره میاد
-خانوم پررستار توروخدابگوبیاددد تورو.
۲.۳k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.