•دلبر لجباز من • part :۴
ویو کوک :
آماده شدم یه کت و شلوار مشکی پوشیده بودم ادکلن تلخمم زدم و رفتم پایین بعد از چند ساعت رسیدیم به عمارت عموم من و جیا و جیهون از فرودگاه با یه ماشین اومدیم و بابام و مامانم با یه ماشین .(جیا آبجی کوکه و جیهون داداشش )
ا.ت ویو :
توی اتاقم بودم و داشتم از پنجره به بیرون نگاه میکردم پوکو هم بغلم بود (سگ ا.ت اسمش پوکوعه)رفتم جلوی آینه و خودمو نگاه کردم یه یه بولیز سفید که سر شونه هاش لخت بود و یقه قایقی داشت رو با یه شلوار پارچه ای بگ مشکی که بغلش یه زنجیره طلایی کوچیک داشت و بغلش از پایین تا بالا دکمه های طلایی داشت (امیدوارم بدونین چی میگم اما اگر نفهمیدین یچیز دیگه تصور کنین )خیلی خوشگل شده بودم موهای بلند خرماییم که تا زیر باسنم بود رو باز گذاشته بودم چون موهام خودش لخت بود دیگه اتو نکرده بودم یه میکاپ لایت کرده بودم ادکلن تلخمم زدم خیلی بوش رو دوست داشتم
درگیر خودم بودم که یهو ...
حمایت بیب 💜
آماده شدم یه کت و شلوار مشکی پوشیده بودم ادکلن تلخمم زدم و رفتم پایین بعد از چند ساعت رسیدیم به عمارت عموم من و جیا و جیهون از فرودگاه با یه ماشین اومدیم و بابام و مامانم با یه ماشین .(جیا آبجی کوکه و جیهون داداشش )
ا.ت ویو :
توی اتاقم بودم و داشتم از پنجره به بیرون نگاه میکردم پوکو هم بغلم بود (سگ ا.ت اسمش پوکوعه)رفتم جلوی آینه و خودمو نگاه کردم یه یه بولیز سفید که سر شونه هاش لخت بود و یقه قایقی داشت رو با یه شلوار پارچه ای بگ مشکی که بغلش یه زنجیره طلایی کوچیک داشت و بغلش از پایین تا بالا دکمه های طلایی داشت (امیدوارم بدونین چی میگم اما اگر نفهمیدین یچیز دیگه تصور کنین )خیلی خوشگل شده بودم موهای بلند خرماییم که تا زیر باسنم بود رو باز گذاشته بودم چون موهام خودش لخت بود دیگه اتو نکرده بودم یه میکاپ لایت کرده بودم ادکلن تلخمم زدم خیلی بوش رو دوست داشتم
درگیر خودم بودم که یهو ...
حمایت بیب 💜
۶.۳k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.