مافیا ها
مافیا ها
پارت ۱۹
که یهو در اتاق باز شد دیدم رئیس و هیونجین و گروهش وارد اتاق شد
هیونجین:ای عوضی
رئیس:بنگ چان رو ببرید به شرکت
هیونجین:ا/ت خوبی؟ (بغض)
ا/ت:آنیو
هیونجین:بیا بریم
*****دیروز زمانی که فیلیکس گف یه فکری دارم*****
فیلیکس:من یه فکری دارم
هیونجین:بگو
فیلیکس:بیا بریم به رئیس بگیم ماجرارو
مطمعنم رئیس بنگ چان رو اخراج میکنه
اون وقت هم شرکت واسه تو میمونه هم ا/ت
هیون:نمیدونم
ته:هی باید یه امتحانی کنی بخاطر ا/ت باید هرکاری کنی
هیون:باشه
لینو:پس بیاین بریم
تاک تاک تاک
رئیس:بفرمایید
هیونجین:ببخشید مزاحم شدیم یه کمکی میخوایم
رییس:چیزی شده؟
هیون:(همه چیو گفتن)
رئیس:باورم نمیشه فک نمیکردم بنگ چان یه همچین ادمی باشه،منو ببین میخواستم شرکتو بهش بدم
فیلیکس:ببخشید ولی الان چیکار کنیم؟
رئیس:نمیدونم باید فک کنم
جونگ کوک:راستش من یه ایده ای دارم
رئیس: بگو
جونگ کوک:ما میتونیم فردا نقش بازی کنیم هیونجین فردا بازی رو ببره و یجوری رفتار کنه که ا/ت براش مهم نیس،،رئیس شما هم خودتونو بزنید به اون راه
هیون:فکر خوبیه!
رئیس:اره افرین جونگ کوک،همین کارو میکنیم،حالا برید برا فردا اماده بشید
هیون و بقیه:چشم
&&&&زمان مسابقه&&&&
رئیس:خوب تمرین کردی؟
هیون:بله
رئیس:خب پس بریم
تهیونگ:فایتینگ هیونجین
هیونجین:خنده
&&&&&پایان مسابقه&&&&&&
لینو:کارت عالی بود پسر
رئیس:میدونی دوس دخترت رو کجا برده؟
هیون:اره تو ویلاشه
ته:پس بریم به ویلاش
فیلیکس:ماکه ادرسشو نمیدونیم
رئیس:من میدونم،تو پروندشه باید بریم شرکت
هیون:باشه
پرش زمانی رسیدن یه ویلای بنگ چان:
لینو:چقدر بزرگه
هیون:مهم نیس،اول باید حواس اونا رو پرت کنیم
رئیس:من،میرم بهشون میگم که باهاش جلسه دارم وقتی دارم حرف میزنم شما هم از در پشتی برید
هیون:باشه
رفتیم از در پشتی امدیم تو هیچی دیگه رفتیم دونه دونه اتاقارو باز کردیم که اخری رو که باز کردم دیدم بنگ چان داره ا/تو میبوسه و میخواست زیپ لباسشو باز کنه که مارو دید زود ولش کرد رفتم ا/تو بغل کردم بعدش از دستش گرفتمو بردم خونه
نانسی:ا/ت خوبی؟
ا/ت:اره
هیون:برو اتاق میخوام باهات حرف بزنم
نانسی:چی میخوای بهش بگی؟
هیون:میخوام......
تا فردا فعلا💖☺
چطور بود؟
پارت ۱۹
که یهو در اتاق باز شد دیدم رئیس و هیونجین و گروهش وارد اتاق شد
هیونجین:ای عوضی
رئیس:بنگ چان رو ببرید به شرکت
هیونجین:ا/ت خوبی؟ (بغض)
ا/ت:آنیو
هیونجین:بیا بریم
*****دیروز زمانی که فیلیکس گف یه فکری دارم*****
فیلیکس:من یه فکری دارم
هیونجین:بگو
فیلیکس:بیا بریم به رئیس بگیم ماجرارو
مطمعنم رئیس بنگ چان رو اخراج میکنه
اون وقت هم شرکت واسه تو میمونه هم ا/ت
هیون:نمیدونم
ته:هی باید یه امتحانی کنی بخاطر ا/ت باید هرکاری کنی
هیون:باشه
لینو:پس بیاین بریم
تاک تاک تاک
رئیس:بفرمایید
هیونجین:ببخشید مزاحم شدیم یه کمکی میخوایم
رییس:چیزی شده؟
هیون:(همه چیو گفتن)
رئیس:باورم نمیشه فک نمیکردم بنگ چان یه همچین ادمی باشه،منو ببین میخواستم شرکتو بهش بدم
فیلیکس:ببخشید ولی الان چیکار کنیم؟
رئیس:نمیدونم باید فک کنم
جونگ کوک:راستش من یه ایده ای دارم
رئیس: بگو
جونگ کوک:ما میتونیم فردا نقش بازی کنیم هیونجین فردا بازی رو ببره و یجوری رفتار کنه که ا/ت براش مهم نیس،،رئیس شما هم خودتونو بزنید به اون راه
هیون:فکر خوبیه!
رئیس:اره افرین جونگ کوک،همین کارو میکنیم،حالا برید برا فردا اماده بشید
هیون و بقیه:چشم
&&&&زمان مسابقه&&&&
رئیس:خوب تمرین کردی؟
هیون:بله
رئیس:خب پس بریم
تهیونگ:فایتینگ هیونجین
هیونجین:خنده
&&&&&پایان مسابقه&&&&&&
لینو:کارت عالی بود پسر
رئیس:میدونی دوس دخترت رو کجا برده؟
هیون:اره تو ویلاشه
ته:پس بریم به ویلاش
فیلیکس:ماکه ادرسشو نمیدونیم
رئیس:من میدونم،تو پروندشه باید بریم شرکت
هیون:باشه
پرش زمانی رسیدن یه ویلای بنگ چان:
لینو:چقدر بزرگه
هیون:مهم نیس،اول باید حواس اونا رو پرت کنیم
رئیس:من،میرم بهشون میگم که باهاش جلسه دارم وقتی دارم حرف میزنم شما هم از در پشتی برید
هیون:باشه
رفتیم از در پشتی امدیم تو هیچی دیگه رفتیم دونه دونه اتاقارو باز کردیم که اخری رو که باز کردم دیدم بنگ چان داره ا/تو میبوسه و میخواست زیپ لباسشو باز کنه که مارو دید زود ولش کرد رفتم ا/تو بغل کردم بعدش از دستش گرفتمو بردم خونه
نانسی:ا/ت خوبی؟
ا/ت:اره
هیون:برو اتاق میخوام باهات حرف بزنم
نانسی:چی میخوای بهش بگی؟
هیون:میخوام......
تا فردا فعلا💖☺
چطور بود؟
۱۶.۴k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.