I hate you
part①③
هیون: ممنون میشم این کارو در حقم بکنی محتاج مرگم " سرد"
یغمو گرفت
سوجون: من هرچی میگم نباید خودتو ببازی
لینو: سوجون بست کن
رفتم خونه تا درو بستم زنگ در خورد
رفتم درو زاز کردم
هیونا: پو کی ای تو خونه ی داداش من چیکار میکنی
هیون: من یه مرده ی متحرکم مشکلی داری؟ " سرد"
سونا: تـ... تو هیونجینی
درو براشون کامل باز گذاشتم و رفتم چراغا رو روشن کردم و رفتم تو اتاقم و لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون و موهامو باز کردم با اینکه خیلی بند شده بودن و هی میریختن تو صورتم ولی اهمیتی ندادم
هیون: کواهان اینه پیداش کردم
هیونا: چرا کلا عوض شدی
هیون: خونه ی خودمه
یونگبوک: چه جالب
هیون: دست به اون نزن ای خدا
دیا: شرمنده
سونا: کلا عوض شدیا تو اصلا موهای بلند دوست نداشتژ هیچ وقت دستات زخم نبود انقدر رو هوا نبودی
سیگارمو روشن کردم و یه پک گرفتم
هیون: داشتی میگفتی
سونا: سیگار میکشی
هیون: نکشم؟ اوکی
انداختم تو سینک ضرف شویی
به عقب خم شدم و یه شیشه الکل برداشتم و درشوباز کردم و خوردم
دیا: چه بدن انعطاف پذیری
هیون: من یه مرده ی متحرکم
سونا: چیکارا میکردی
هیون: هیچی اوضاع وخیم بوده
یونگبوک: من دوست دارم
هیون: یه مرده ی متحرکو دوست داری
یونگبوک: نه من هوانگ هیونجینو دوست دارم
رو نوک انگشتای پاش وایساد و یه بوسه ی سطحی رو لبام گذاشت
هیون: خیال نکن من با این اروم میشم
دستمو دور کمزش حلقه کردم و بوسیدمش جوری که حتما لباش کبود میشد
۵ مین بعد
یونگبوک: ولم کن نفسم بالا نمیاد
شروع به گذاشتن کیس مارک کردم
سونگی: یا ابوالفضل
یونگبوک: هیون ببخشید نمیخواد بکشیم که
دستمو گذاشتم رو دهنش بعد یه مدت ول کنش شدم
یونگبوک: هیـ.... یون تو خیلی وحشی ای " بغض"
هیون: مطمئنی تنبیه تو راه نداری؟ هنوز تو ¼ وحشی بودنمو ندیدی هوانگ یونگبوک
فرستادمش بره تو اتاقش
هیون: بریم بمیریم الان مارو هم میکشه
هیون: اره برید وگرنه قاتلتون میشم برید
همشون رفتن رفتم تو اتاق یونگبوک که دیدم خوابه منم کنارش خوابیدم
۵ ساعت بعد
ویوی یونگبوک
یونگبوک: هیون هیون
هرچی صداش زدم بیدار نشد
که دیدیم یکی سرشو گذاشت رو بام نگاش کردم زه کیوت ترین حالت ممکن خوابیداد بود اومدم بلند بشم که دستمو گرفت و اوفتادم روش و لزاوون بهم برخورد کرد اون چشماشو باز کرد
هیون: هوم چته چرا انقدر صدام میزنی بیبی " خواب الود"
یونگبوک: هیون بهم نگو بیبی خجالت میکشم" خجالت"
هیون: خب توهم منو ددی صدا کن بیبی
مشت زدم به سینش
یونگبوک: هوانگگگگگگگگ
هیون: هوم چیه
یونگبوک: اذیتم نکن
هیون: باشه باشه
یونگبوک: قول
هیون: قول
یونگبوک: دوسم داری
هیون: بیشتر از اونی که فکر بکنی
یونگبوک:.....
فشار بخورین تا بزارم
هیون: ممنون میشم این کارو در حقم بکنی محتاج مرگم " سرد"
یغمو گرفت
سوجون: من هرچی میگم نباید خودتو ببازی
لینو: سوجون بست کن
رفتم خونه تا درو بستم زنگ در خورد
رفتم درو زاز کردم
هیونا: پو کی ای تو خونه ی داداش من چیکار میکنی
هیون: من یه مرده ی متحرکم مشکلی داری؟ " سرد"
سونا: تـ... تو هیونجینی
درو براشون کامل باز گذاشتم و رفتم چراغا رو روشن کردم و رفتم تو اتاقم و لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون و موهامو باز کردم با اینکه خیلی بند شده بودن و هی میریختن تو صورتم ولی اهمیتی ندادم
هیون: کواهان اینه پیداش کردم
هیونا: چرا کلا عوض شدی
هیون: خونه ی خودمه
یونگبوک: چه جالب
هیون: دست به اون نزن ای خدا
دیا: شرمنده
سونا: کلا عوض شدیا تو اصلا موهای بلند دوست نداشتژ هیچ وقت دستات زخم نبود انقدر رو هوا نبودی
سیگارمو روشن کردم و یه پک گرفتم
هیون: داشتی میگفتی
سونا: سیگار میکشی
هیون: نکشم؟ اوکی
انداختم تو سینک ضرف شویی
به عقب خم شدم و یه شیشه الکل برداشتم و درشوباز کردم و خوردم
دیا: چه بدن انعطاف پذیری
هیون: من یه مرده ی متحرکم
سونا: چیکارا میکردی
هیون: هیچی اوضاع وخیم بوده
یونگبوک: من دوست دارم
هیون: یه مرده ی متحرکو دوست داری
یونگبوک: نه من هوانگ هیونجینو دوست دارم
رو نوک انگشتای پاش وایساد و یه بوسه ی سطحی رو لبام گذاشت
هیون: خیال نکن من با این اروم میشم
دستمو دور کمزش حلقه کردم و بوسیدمش جوری که حتما لباش کبود میشد
۵ مین بعد
یونگبوک: ولم کن نفسم بالا نمیاد
شروع به گذاشتن کیس مارک کردم
سونگی: یا ابوالفضل
یونگبوک: هیون ببخشید نمیخواد بکشیم که
دستمو گذاشتم رو دهنش بعد یه مدت ول کنش شدم
یونگبوک: هیـ.... یون تو خیلی وحشی ای " بغض"
هیون: مطمئنی تنبیه تو راه نداری؟ هنوز تو ¼ وحشی بودنمو ندیدی هوانگ یونگبوک
فرستادمش بره تو اتاقش
هیون: بریم بمیریم الان مارو هم میکشه
هیون: اره برید وگرنه قاتلتون میشم برید
همشون رفتن رفتم تو اتاق یونگبوک که دیدم خوابه منم کنارش خوابیدم
۵ ساعت بعد
ویوی یونگبوک
یونگبوک: هیون هیون
هرچی صداش زدم بیدار نشد
که دیدیم یکی سرشو گذاشت رو بام نگاش کردم زه کیوت ترین حالت ممکن خوابیداد بود اومدم بلند بشم که دستمو گرفت و اوفتادم روش و لزاوون بهم برخورد کرد اون چشماشو باز کرد
هیون: هوم چته چرا انقدر صدام میزنی بیبی " خواب الود"
یونگبوک: هیون بهم نگو بیبی خجالت میکشم" خجالت"
هیون: خب توهم منو ددی صدا کن بیبی
مشت زدم به سینش
یونگبوک: هوانگگگگگگگگ
هیون: هوم چیه
یونگبوک: اذیتم نکن
هیون: باشه باشه
یونگبوک: قول
هیون: قول
یونگبوک: دوسم داری
هیون: بیشتر از اونی که فکر بکنی
یونگبوک:.....
فشار بخورین تا بزارم
۵.۳k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.