دیدم لیسا پرید بغلم
دیدم لیسا پرید بغلم
∆خر گاو گوساله سگ گوسفند دلم برات تنگ شده بود عرررر
+بغلش کردم اداشو گرفتم خر گاو گوساله سگ گوسفند دلم برات تنگ شده بود عرررر
∆ادامو میگیری
+خندیدم
∆نخنددددددد عیش منو بگو که دلم برای این خر خان تنگ شده بود جنی. عزیزم تو شعور داری پیش من بخواب
+یااااااا لیسا غر نزن دیگه
^بسه عیش ا/ت وسایلتو بزار تو کمدت تختو آماده کردم یه دوش بگیرمنو بچه ها میریم پایین تو آشپزخونه بعد بیا پایین
+باشه گفتم رفتم سمت چمدون لباسام و درآوردم به گیر زدم آویزون کردم لباسای خودمم درآوردم بردم تو حموم ماشین لباسشویی بود پرت کردم توش روشنش کردم تا اون بشوره منم میرم حموم
رفتم تو حموم آب باز کردم بدنمو شستم
شامپو ریختم کف دستم شروع به شستن موهام شدم چون موهام بلند بود تا زیر باسنم بود شستنش طول میکشید
ده دقیقه بعد
بلخره موهام با شامپو شستم رفتم زیر آب چشامو بستم موهام که تموم شد رفتم تو رخکن حموم حولم و برداشتم تن کردم لباسمو از ماشین لباسشویی درآوردم انداختم تو سبد رفتم تو بالکن کوچولیی که هر اتاق داشت انداختم رو بند اومدم تو اتاق موهام با سشوار خشک کردم
موهام بالا بستم بافتم خط چشم گربه ای کشیدم رژلب صورتیمو زدم یه تیشرت شبز با یه شلوارک مشکی پوشیدم بخاطر بلندی تیشرت شلوارم معلوم نمیشد رفتم سمت کمد کتونیمو درآوردم پا کردم گوشیم ک به شارژ بود برداشتم رفتم پایین
دیدم لیسا جنی کاترین کنار چمنا نشستن
رفتم پیششون که همون موقع دیدم......
#فیک
#وانشات
∆خر گاو گوساله سگ گوسفند دلم برات تنگ شده بود عرررر
+بغلش کردم اداشو گرفتم خر گاو گوساله سگ گوسفند دلم برات تنگ شده بود عرررر
∆ادامو میگیری
+خندیدم
∆نخنددددددد عیش منو بگو که دلم برای این خر خان تنگ شده بود جنی. عزیزم تو شعور داری پیش من بخواب
+یااااااا لیسا غر نزن دیگه
^بسه عیش ا/ت وسایلتو بزار تو کمدت تختو آماده کردم یه دوش بگیرمنو بچه ها میریم پایین تو آشپزخونه بعد بیا پایین
+باشه گفتم رفتم سمت چمدون لباسام و درآوردم به گیر زدم آویزون کردم لباسای خودمم درآوردم بردم تو حموم ماشین لباسشویی بود پرت کردم توش روشنش کردم تا اون بشوره منم میرم حموم
رفتم تو حموم آب باز کردم بدنمو شستم
شامپو ریختم کف دستم شروع به شستن موهام شدم چون موهام بلند بود تا زیر باسنم بود شستنش طول میکشید
ده دقیقه بعد
بلخره موهام با شامپو شستم رفتم زیر آب چشامو بستم موهام که تموم شد رفتم تو رخکن حموم حولم و برداشتم تن کردم لباسمو از ماشین لباسشویی درآوردم انداختم تو سبد رفتم تو بالکن کوچولیی که هر اتاق داشت انداختم رو بند اومدم تو اتاق موهام با سشوار خشک کردم
موهام بالا بستم بافتم خط چشم گربه ای کشیدم رژلب صورتیمو زدم یه تیشرت شبز با یه شلوارک مشکی پوشیدم بخاطر بلندی تیشرت شلوارم معلوم نمیشد رفتم سمت کمد کتونیمو درآوردم پا کردم گوشیم ک به شارژ بود برداشتم رفتم پایین
دیدم لیسا جنی کاترین کنار چمنا نشستن
رفتم پیششون که همون موقع دیدم......
#فیک
#وانشات
۵.۳k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.