پارت اول
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
روی ضربدر کلیک کرد و تب بازشده رو بست
دیگه سایت های اینطوری واسش جذابیتی نداشتن..
اون یه چیز جدید در مورد خوناشاما میخواست اما دیگه چیز جدیدی براش
وجود نداشت!
پوفی کرد و خواست عبارت دیگه ای سرچ کنه که صدای گوشیش بلند شد
نگاهی بهش انداخت
روی دکمه پاسخ زد "جیمین شی"
+الو؟!
*سلام بر رفیق منگل خودم!جانگکوک پوفی کرد
+جیمین اعصاب ندارم سربه سرم نذار!
*باز چت شده؟!
+هیچ چیز جالبی دیگه توی این دنیای کوفتی نیست!
*ای بابا..توهم مارو کشتیا..از نظر تو چیز جالب فقط خطر و خوناشاما
هست..چرا نمیخوای باور کنی اونا فقط یه سری موجودات خیالین که دیوونه
هایی مثل تو باورشون دارن!!
*دیوونه تویی که باور نداری! توی این عصر هنوز اینطوری حرف میزنی؟! واقعا
که!
خواست تلفن رو قطع کنه که صدای جیمین بلند شد
*خیلههه خب چرا عصبی میشی! برای دعوا که زنگ نزدم دیوونه!
+چیکار داری؟!
*قراره با یونگی برم به ویلای پدرش که توی جنگل های بالاعه کوه..میخواستم
ازت دعوت کنم بیای!!
+بیام لاو ترکوندن شما دوتارو ببینم؟ دوتایی برین حال کنین!
*کدوم لاو ترکوندن!!
+اره لابد دست یونگی همیشه تو شلوار منه جای تو!!
+میدونستی الان خونت کاملا حلاله؟؟؟! حسود!
جانگکوک خنده ارومی کرد+اخه چرا باید به شما دوتا دیوونه اسکل حسودی کنم؟!
*اره اره معلومه..دیوونه خودتیااا
+پس خوش بگذره..
خواست قطع کنه که دوباره اعتراض جیمین بلند شد
*خب بیشعوررر منکه از خدامه باهاش تنهایی برم اما الان نمیتونم!!
+چرا مگه دعواتون شده؟!
*یجورایی..
+پس مگه مجبوربن که برین!
*اخه بقیه اعضای خانوادش اصرار کردن که بریم و خوش بگذرونیم..نمیتونیم
بهشون بگیم که قهریم..خودت که میدونی چقدر خانوادش فضولن!!
جیمین پوفی کرد که کوک به عصبانیتش خندید
+خیله خب..میام همراهتون فقط
*هورااا..فقط؟!
+گوشم کر شد!!
*لوس!
+فقط باید سعی کنین کم لاو بترکونین و ادم باشین..یادتون نرفته من
سینگلم؟!
*اسکل میگم قهریم!!
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
روی ضربدر کلیک کرد و تب بازشده رو بست
دیگه سایت های اینطوری واسش جذابیتی نداشتن..
اون یه چیز جدید در مورد خوناشاما میخواست اما دیگه چیز جدیدی براش
وجود نداشت!
پوفی کرد و خواست عبارت دیگه ای سرچ کنه که صدای گوشیش بلند شد
نگاهی بهش انداخت
روی دکمه پاسخ زد "جیمین شی"
+الو؟!
*سلام بر رفیق منگل خودم!جانگکوک پوفی کرد
+جیمین اعصاب ندارم سربه سرم نذار!
*باز چت شده؟!
+هیچ چیز جالبی دیگه توی این دنیای کوفتی نیست!
*ای بابا..توهم مارو کشتیا..از نظر تو چیز جالب فقط خطر و خوناشاما
هست..چرا نمیخوای باور کنی اونا فقط یه سری موجودات خیالین که دیوونه
هایی مثل تو باورشون دارن!!
*دیوونه تویی که باور نداری! توی این عصر هنوز اینطوری حرف میزنی؟! واقعا
که!
خواست تلفن رو قطع کنه که صدای جیمین بلند شد
*خیلههه خب چرا عصبی میشی! برای دعوا که زنگ نزدم دیوونه!
+چیکار داری؟!
*قراره با یونگی برم به ویلای پدرش که توی جنگل های بالاعه کوه..میخواستم
ازت دعوت کنم بیای!!
+بیام لاو ترکوندن شما دوتارو ببینم؟ دوتایی برین حال کنین!
*کدوم لاو ترکوندن!!
+اره لابد دست یونگی همیشه تو شلوار منه جای تو!!
+میدونستی الان خونت کاملا حلاله؟؟؟! حسود!
جانگکوک خنده ارومی کرد+اخه چرا باید به شما دوتا دیوونه اسکل حسودی کنم؟!
*اره اره معلومه..دیوونه خودتیااا
+پس خوش بگذره..
خواست قطع کنه که دوباره اعتراض جیمین بلند شد
*خب بیشعوررر منکه از خدامه باهاش تنهایی برم اما الان نمیتونم!!
+چرا مگه دعواتون شده؟!
*یجورایی..
+پس مگه مجبوربن که برین!
*اخه بقیه اعضای خانوادش اصرار کردن که بریم و خوش بگذرونیم..نمیتونیم
بهشون بگیم که قهریم..خودت که میدونی چقدر خانوادش فضولن!!
جیمین پوفی کرد که کوک به عصبانیتش خندید
+خیله خب..میام همراهتون فقط
*هورااا..فقط؟!
+گوشم کر شد!!
*لوس!
+فقط باید سعی کنین کم لاو بترکونین و ادم باشین..یادتون نرفته من
سینگلم؟!
*اسکل میگم قهریم!!
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۱۲.۶k
۳۰ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.