قلدر مدرسه
قلدر مدرسه
pt⁴
ات بعد از شنیدن حرف جیمین هنوزم میخواست کمکش کنه چون خیلی مست بود
ات اروم رفت پیش جیمین و اروم نشست و گفت
*جیمین بلند شو هوا سرده نشین روی زمین
-........
*جیمین.......هعیی
ات بزور جیمین رو بلند کرد و بردش سمت اتاقش همین که اومد جیمین رو بزاره روی تختش جیمین دراز کشید و ات رو بغل کرد گرفت خوابید 😐
ات هم چون نمیتونست کاری کنه مجبور شد همونجا تو بغل جیمین بخوابه
.
.
.
.
.
جیمین صبح زود تر از ات بیدار شد و رفت پایین و سوپ خماری برای خودش درست کرد و همون موقع ات اومد پایین که جیمین پرسید
-دیشب چی شد؟
*نمیدونم تو مشرو.ب خورده بودی و من کمکت کردم بریم بالا و بخوابیم
-اها
جیمین همه چی یادش بود ولی تظاهر میکرد چیزی یادش نیست.....
ببخشید کم بود غروب دوباره پارت میزارم🖤
pt⁴
ات بعد از شنیدن حرف جیمین هنوزم میخواست کمکش کنه چون خیلی مست بود
ات اروم رفت پیش جیمین و اروم نشست و گفت
*جیمین بلند شو هوا سرده نشین روی زمین
-........
*جیمین.......هعیی
ات بزور جیمین رو بلند کرد و بردش سمت اتاقش همین که اومد جیمین رو بزاره روی تختش جیمین دراز کشید و ات رو بغل کرد گرفت خوابید 😐
ات هم چون نمیتونست کاری کنه مجبور شد همونجا تو بغل جیمین بخوابه
.
.
.
.
.
جیمین صبح زود تر از ات بیدار شد و رفت پایین و سوپ خماری برای خودش درست کرد و همون موقع ات اومد پایین که جیمین پرسید
-دیشب چی شد؟
*نمیدونم تو مشرو.ب خورده بودی و من کمکت کردم بریم بالا و بخوابیم
-اها
جیمین همه چی یادش بود ولی تظاهر میکرد چیزی یادش نیست.....
ببخشید کم بود غروب دوباره پارت میزارم🖤
۹۴۲
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.