DOCTORS OF GONGILL🥼part 48
_ این ام ار ای از گردن یه پیرمرد شصت و پنج ساله ست. نمیتونم مشکل مهره هاشو تشخیص
بدم. دکتر پارک هم مرخصی ساعتی گرفته. میتونید بهم کمک کنید؟
یونگی در حالی که عکس های ان ار ای را از پوشه در می اورد، گفت: خیلی عجیبه. تا چند
ساعت پیش با من مثل دوستت حرف میزدی اما داخل بیمارستان بهم احترام میزاری.
جی هیون اهی کشید و گفت: دکتر مین فقط عکسو نگاه کنید و بعد من میرم.
یونگی عکس را در اورد و جلوی نور گرفت. کمی نگاهش کرد و گفت: مهره های شیش و
چهار گردن اسیب دیدن. نیاز به عمل جراحی داره.
یونگی به نخاع اشاره کرد و گفت: اینجا گرفتگی مهره داریم.
جی هیون کنار یونگی ایستاد تا بتواند تصویر را ببیند.
+ تو عمل باید نخاع رو از مهره ی پنجم فاصله بدیم تا...
یونگی همان طور که حرف میزد، سرش را چرخاند و ناخوداگاه به نیم رخ جی هیون خیره
شد. افتاب ظهر از پنجره های اتاق روی صورتش میتابید و چشم های عسلی اش میدرخشید.
_ نمیتونیم فقط مهره ی پنجم رو حرکت بدیم؟ اینجوری هر دو مشکل باهم حل میشه.
جی هیون که دید یونگی چیزی نمیگوید، دستش را جلوی چشمانش تکان داد.
_ سونبه؟
یونگی سریع سرش را چرخاند و وانمود کرد اتفاقی نیافتاده است.
+ اممم اینجوری ممکنه باعث خونریزی داخلی بشیم.
جی هیون سرش را به معنای تفهیم تکان داد. عکس را از یونگی گرفت و در حالی که از اتاق
بیرون میرفت گفت: کامسامیدا سسنیم.
یونگی روی صندلی اش افتاد و خودش را با کاغذ های روی میزش مشغول کرد. اما تصویر
جی هیون همش در ذهنش تکرار میشد. یونگی سیلی کوچکی به خودش زد و گفت: بسه دیگه
یونگی. به خوت بیا.
یونگی پوفی کرد و صندلی اش را جلو کشید و سعی کرد تمرکز کند.
--
زمانی که تمام عوامل بیمارستان در حال انجام دادن کار های روزمره شان بودند، در های
بیمارستان باز شد و مردی در حالی که بازوی پسر جوانی را دور گردنش انداخته بود،
سراسیمه وارد بیمارستان شد.
+ کمک کنید. خواهش میکنم. برادرم حالش خوب نیست!
جی هیون به سمت مرد دوید.
_ چی شده؟!
+ فکر کنم چیز تیزی رو قورت داده!
جی هیون چند نفر را صدا کرد تا مرد جوان را روی تخت بخوابانند. جی هیون چراغ قوه ی
پزشکی اش را در اورد و چشم های مرد را چک کرد. مرد جوان بی وقفه سرفه میکرد و به
خود میپیچید.
ناگهان جمعیت باز شد و یونگی به سمت جی هیون امد.
+ چه اتفاقی افتاده؟!
_ همراهش میگه ممکنه چیز تیزی قورت داده باشه.....
#BTS
بدم. دکتر پارک هم مرخصی ساعتی گرفته. میتونید بهم کمک کنید؟
یونگی در حالی که عکس های ان ار ای را از پوشه در می اورد، گفت: خیلی عجیبه. تا چند
ساعت پیش با من مثل دوستت حرف میزدی اما داخل بیمارستان بهم احترام میزاری.
جی هیون اهی کشید و گفت: دکتر مین فقط عکسو نگاه کنید و بعد من میرم.
یونگی عکس را در اورد و جلوی نور گرفت. کمی نگاهش کرد و گفت: مهره های شیش و
چهار گردن اسیب دیدن. نیاز به عمل جراحی داره.
یونگی به نخاع اشاره کرد و گفت: اینجا گرفتگی مهره داریم.
جی هیون کنار یونگی ایستاد تا بتواند تصویر را ببیند.
+ تو عمل باید نخاع رو از مهره ی پنجم فاصله بدیم تا...
یونگی همان طور که حرف میزد، سرش را چرخاند و ناخوداگاه به نیم رخ جی هیون خیره
شد. افتاب ظهر از پنجره های اتاق روی صورتش میتابید و چشم های عسلی اش میدرخشید.
_ نمیتونیم فقط مهره ی پنجم رو حرکت بدیم؟ اینجوری هر دو مشکل باهم حل میشه.
جی هیون که دید یونگی چیزی نمیگوید، دستش را جلوی چشمانش تکان داد.
_ سونبه؟
یونگی سریع سرش را چرخاند و وانمود کرد اتفاقی نیافتاده است.
+ اممم اینجوری ممکنه باعث خونریزی داخلی بشیم.
جی هیون سرش را به معنای تفهیم تکان داد. عکس را از یونگی گرفت و در حالی که از اتاق
بیرون میرفت گفت: کامسامیدا سسنیم.
یونگی روی صندلی اش افتاد و خودش را با کاغذ های روی میزش مشغول کرد. اما تصویر
جی هیون همش در ذهنش تکرار میشد. یونگی سیلی کوچکی به خودش زد و گفت: بسه دیگه
یونگی. به خوت بیا.
یونگی پوفی کرد و صندلی اش را جلو کشید و سعی کرد تمرکز کند.
--
زمانی که تمام عوامل بیمارستان در حال انجام دادن کار های روزمره شان بودند، در های
بیمارستان باز شد و مردی در حالی که بازوی پسر جوانی را دور گردنش انداخته بود،
سراسیمه وارد بیمارستان شد.
+ کمک کنید. خواهش میکنم. برادرم حالش خوب نیست!
جی هیون به سمت مرد دوید.
_ چی شده؟!
+ فکر کنم چیز تیزی رو قورت داده!
جی هیون چند نفر را صدا کرد تا مرد جوان را روی تخت بخوابانند. جی هیون چراغ قوه ی
پزشکی اش را در اورد و چشم های مرد را چک کرد. مرد جوان بی وقفه سرفه میکرد و به
خود میپیچید.
ناگهان جمعیت باز شد و یونگی به سمت جی هیون امد.
+ چه اتفاقی افتاده؟!
_ همراهش میگه ممکنه چیز تیزی قورت داده باشه.....
#BTS
۱۶.۰k
۲۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.