پارت 21
پارت 21
بومگیو: نکنه... نکنه ناپدریش بوده باشه! اگه اون بوده، یعنی بهش چی گفته؟ فردا ازش میپرسم...
کای: بومگیو! کجایی؟ یه زنگ مون رفت ولی تو نیومدی، کجا بودی؟
بومگیو: پیش تهیون بودم! کای: چرا هر روز میری پیشش؟!
بومگیو: بعدا بهت میگم! قول میدم... الان نمیتونم بهت بگم!
کای : امممم!
( زنگ پایان مدرسه)
بومگیو: کای! من باید برم بیمارستان! میتونم فردا بیام خونت؟
کای: اره! هر جور راحتی... بومگیو: ممنون! پس بای! ...
بومگیو: تهیون! باید یه چیزی بهت بگم! تهیون: بگو! بومگیو: تو باید عمل بشی! دکترت گفت اگر مرخص بشی هر جایی ممکنه از هوش بری! به خاطر ضربه ای که به سرت خورده! و من واقعا ازت معذرت میخوام!
تهیون: خب یه عمله دیگه چیز خاصی نیست! یکیم دیگه ازم معذرت نخوای هااا! بومگیو: باشه!
( روز عمل)
تهیون: بومگیو! اگر بار گران بودیم، رفتیم( باخنده) بومگیو: به جای اینکه از این شوخیا بکنی، حرف نزن! 🤌 &: ببرینش! ...
بومگیو: نکنه... نکنه ناپدریش بوده باشه! اگه اون بوده، یعنی بهش چی گفته؟ فردا ازش میپرسم...
کای: بومگیو! کجایی؟ یه زنگ مون رفت ولی تو نیومدی، کجا بودی؟
بومگیو: پیش تهیون بودم! کای: چرا هر روز میری پیشش؟!
بومگیو: بعدا بهت میگم! قول میدم... الان نمیتونم بهت بگم!
کای : امممم!
( زنگ پایان مدرسه)
بومگیو: کای! من باید برم بیمارستان! میتونم فردا بیام خونت؟
کای: اره! هر جور راحتی... بومگیو: ممنون! پس بای! ...
بومگیو: تهیون! باید یه چیزی بهت بگم! تهیون: بگو! بومگیو: تو باید عمل بشی! دکترت گفت اگر مرخص بشی هر جایی ممکنه از هوش بری! به خاطر ضربه ای که به سرت خورده! و من واقعا ازت معذرت میخوام!
تهیون: خب یه عمله دیگه چیز خاصی نیست! یکیم دیگه ازم معذرت نخوای هااا! بومگیو: باشه!
( روز عمل)
تهیون: بومگیو! اگر بار گران بودیم، رفتیم( باخنده) بومگیو: به جای اینکه از این شوخیا بکنی، حرف نزن! 🤌 &: ببرینش! ...
۱.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.