پارت یک وانشات دورترین نزدیک من:)🤍 ( جیمین)
بچه ها اول از همه بگم این یک وانشات غمگینه
بریم
ا/ت ویو
جیمییییی بدو سوسکککک
جیمی ویو
صدای دادشو شنیدم دویدم رفتم تو اتاق و با سطل آب مواجه شدم
گفتم: این چه کاریههه ا/تتتتتت
ا/ت با خنده گفت این چالشه
جیمی: خسته شدم از دستت واقعا این چه کاریه ازت
متنفرم( با داد)
ا/ت بازم خندید و از اتاق رفت بیرون
چند دقیقه گذشت و من هنوز اعصبانی بودم
ا/ت با صدای لطیفش گفت جیمی من برم بخوابم نیا تو اتاق
منم سر تکون دادم
ا/ت ویو
به زور تو این چند دقیقه بغضم رو نگه داشتم….
باورم نمیشه اون اون.. گفت ازم متنفره
اما اون همیشه میخندید چ چرا اعصبانی شد
(همه اینا با گریه گفت)
نه … نه من نمیخوام اینجا بمونم
جیمی ویو
احساس میکنم کار اشتباهی کردم یکمی یا بیشتر تند رفتم ..
گفت نیا تو اتاق ولی قلبم اجازه این کار رو نمیده…
میخواستم برم تو که صدای جیغ رو شنیدم
ترسیده رفتم تو ا/ت اونجا نبود….
دیدم بالکن بازه و به پایین نگاه کردم اون اون ا/ت بود
نه این واقعی نیست نه ..نه این حتما از همون شوخی هاشه….
نه اون واقعا ا/ ت هستش باورم نمیشد اون اون… کاملا بی حسه
بدن بی جون ا/ت رو بغل کردم و سوار ماشین کردمش
رسیدیم بیمارستان و ا/ت رو بردند اتاق عمل
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد
دکتر از اتاق اومد بیرون و گفت…
پارت بعد ۵ لایک و ۲ کامنت
بریم
ا/ت ویو
جیمییییی بدو سوسکککک
جیمی ویو
صدای دادشو شنیدم دویدم رفتم تو اتاق و با سطل آب مواجه شدم
گفتم: این چه کاریههه ا/تتتتتت
ا/ت با خنده گفت این چالشه
جیمی: خسته شدم از دستت واقعا این چه کاریه ازت
متنفرم( با داد)
ا/ت بازم خندید و از اتاق رفت بیرون
چند دقیقه گذشت و من هنوز اعصبانی بودم
ا/ت با صدای لطیفش گفت جیمی من برم بخوابم نیا تو اتاق
منم سر تکون دادم
ا/ت ویو
به زور تو این چند دقیقه بغضم رو نگه داشتم….
باورم نمیشه اون اون.. گفت ازم متنفره
اما اون همیشه میخندید چ چرا اعصبانی شد
(همه اینا با گریه گفت)
نه … نه من نمیخوام اینجا بمونم
جیمی ویو
احساس میکنم کار اشتباهی کردم یکمی یا بیشتر تند رفتم ..
گفت نیا تو اتاق ولی قلبم اجازه این کار رو نمیده…
میخواستم برم تو که صدای جیغ رو شنیدم
ترسیده رفتم تو ا/ت اونجا نبود….
دیدم بالکن بازه و به پایین نگاه کردم اون اون ا/ت بود
نه این واقعی نیست نه ..نه این حتما از همون شوخی هاشه….
نه اون واقعا ا/ ت هستش باورم نمیشد اون اون… کاملا بی حسه
بدن بی جون ا/ت رو بغل کردم و سوار ماشین کردمش
رسیدیم بیمارستان و ا/ت رو بردند اتاق عمل
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد
دکتر از اتاق اومد بیرون و گفت…
پارت بعد ۵ لایک و ۲ کامنت
۱۵۴.۰k
۲۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.