فیک: black fate
فیک: black fate
پارت2
(۳ ساعت بعد)
همه اومدن...کلا بعد ماهم رفتیم پایین
انیش:..سلام
لیسا: سلام
همه:...سلام....
ای ان: انیش...
انیش:...بله
ای ان : چرا زنگ میزنی قطع میکنی
انیش:...چون تو خیلی خوب جواب میدی
لینو: چه خبره
انیش:...هیچی.....
ای ان:...میگم چیزی نیس
لینو:....بچه ها...بسه...اخر شب میریم تو اتاق حرف میزنیم
لیسا:...بسه همه نگامون میکنن بریم
ای ان:..بریم...
بعد..شام....بزرگ ها داستن حرف میزدن ماهم رفتیم بالا تو اتاق انیش
انیش:...الان...بگید چیشده
لینو:....هیچی....کمپانی داره ورکشست میشه به دلیل خانواده ی لی
انیش:...مگه اونا چی دارن
لینو:...اینش مهم...نیس الان بابام و عموهام...دنبال راه حلن
انیش:....فقط,میخوام قضیه ی ۳۰ سال پیش,بدونم
لیسا:...امشب میدونید
ای ان: تاحالا.....هیچ کدومشون نگفتن
لیسا:..حالمون بخاطر ۳۰ سال پیش اینطوریه
ای ان:....نمیخوام...کار به خون بکشه
لیسا:...وقتی مافیایی...باید اینطور زندگی کنی
انیش:...حالا شماها که اصلا نمیرید کمپانی چرا این هفته هی میرید
ای ان:...کارا زیادن...جدیدا...ماهم مجبوریم
انیش:..هوفففف
سوهو:....بچه ها بیاید پایین*پدر انیش و ای ان*
همه رفتیم پایین و نشستیم
یوری: میخوایم یه چیزی بگیم *پدر لیسا*
همه: بفرمایید
اون هی: ببینید ...ما با خانواده لی,دشمنیم ...این هایی که می شنید باید خونسرد باشید *پدر لینو*
همه: چشم
سوهو:..پدر بزرگتون پدر اونا رو کشت در واقع به خاطر اینکه مافیان اونا هنوز,مافیا وقتی پدرم اون رو کشت پسرش قسم خورد که انقامشو بگیره...اونا فقط میخوان که....انتقام بگیرن ازمون....
لیسا:...اره دیگه
یوری: ای...یعنی کم..
لینو: باید چیکار کنیم
یوری: مراقب باشید....و خودتون
انیش:...اینا ب ام عادیه....ولی من میتونم مراقب خودم باشم
ای ان: چرا انقدر عجیبی
سوهو:..انیش...اینا چیزای,مهمین اونا دوتا پسر دارن هیونجین..و فلیکس....که جانشین پدر بزگشونن اونا واسه تو...خطرن
ای ان: خودمون مراقبشیم
لیسا:...خودم...مراقبم بلاخره ۸ سال ازش بزرگترم
انیش: نه.....۷ سال ۹ ماه
لینو:...۵ ساله....تو کمپانی کار میکنم...الان قضیه رو میدونم
لیسا:...وقتی ۱۷ سالم بود...فهمیدم
یوری: خودش تحقیق کرد
ای ان:...لیسا...یه سبک دیگه اس
انیش:...یعس
اون هی:...بسه....
همه: چشم
اون.هی: ...مراقب خودتون خانواده تون و همدیگه این....اونا خطرن بعد مرگ پدر بزرگشون همه چی تغییر کرده...
همه: چشم.....
سوهو:....دخترا...شما میتونید....مراقب خودتون باشید ولی برادراتونم هستن ...اینکه لطفا احتیاط کنید
همه:.چشم....
یوری:..چند سال دیگه ام....ما باز نشست ولی شما ۴ نفر میشید جانشین ما.....ایمان دارم.بهتون
لینوو:....نا امید تون نمی کنیم
_۱۲ شب_
ادامه دارد.
#کیپاپـ
پارت2
(۳ ساعت بعد)
همه اومدن...کلا بعد ماهم رفتیم پایین
انیش:..سلام
لیسا: سلام
همه:...سلام....
ای ان: انیش...
انیش:...بله
ای ان : چرا زنگ میزنی قطع میکنی
انیش:...چون تو خیلی خوب جواب میدی
لینو: چه خبره
انیش:...هیچی.....
ای ان:...میگم چیزی نیس
لینو:....بچه ها...بسه...اخر شب میریم تو اتاق حرف میزنیم
لیسا:...بسه همه نگامون میکنن بریم
ای ان:..بریم...
بعد..شام....بزرگ ها داستن حرف میزدن ماهم رفتیم بالا تو اتاق انیش
انیش:...الان...بگید چیشده
لینو:....هیچی....کمپانی داره ورکشست میشه به دلیل خانواده ی لی
انیش:...مگه اونا چی دارن
لینو:...اینش مهم...نیس الان بابام و عموهام...دنبال راه حلن
انیش:....فقط,میخوام قضیه ی ۳۰ سال پیش,بدونم
لیسا:...امشب میدونید
ای ان: تاحالا.....هیچ کدومشون نگفتن
لیسا:..حالمون بخاطر ۳۰ سال پیش اینطوریه
ای ان:....نمیخوام...کار به خون بکشه
لیسا:...وقتی مافیایی...باید اینطور زندگی کنی
انیش:...حالا شماها که اصلا نمیرید کمپانی چرا این هفته هی میرید
ای ان:...کارا زیادن...جدیدا...ماهم مجبوریم
انیش:..هوفففف
سوهو:....بچه ها بیاید پایین*پدر انیش و ای ان*
همه رفتیم پایین و نشستیم
یوری: میخوایم یه چیزی بگیم *پدر لیسا*
همه: بفرمایید
اون هی: ببینید ...ما با خانواده لی,دشمنیم ...این هایی که می شنید باید خونسرد باشید *پدر لینو*
همه: چشم
سوهو:..پدر بزرگتون پدر اونا رو کشت در واقع به خاطر اینکه مافیان اونا هنوز,مافیا وقتی پدرم اون رو کشت پسرش قسم خورد که انقامشو بگیره...اونا فقط میخوان که....انتقام بگیرن ازمون....
لیسا:...اره دیگه
یوری: ای...یعنی کم..
لینو: باید چیکار کنیم
یوری: مراقب باشید....و خودتون
انیش:...اینا ب ام عادیه....ولی من میتونم مراقب خودم باشم
ای ان: چرا انقدر عجیبی
سوهو:..انیش...اینا چیزای,مهمین اونا دوتا پسر دارن هیونجین..و فلیکس....که جانشین پدر بزگشونن اونا واسه تو...خطرن
ای ان: خودمون مراقبشیم
لیسا:...خودم...مراقبم بلاخره ۸ سال ازش بزرگترم
انیش: نه.....۷ سال ۹ ماه
لینو:...۵ ساله....تو کمپانی کار میکنم...الان قضیه رو میدونم
لیسا:...وقتی ۱۷ سالم بود...فهمیدم
یوری: خودش تحقیق کرد
ای ان:...لیسا...یه سبک دیگه اس
انیش:...یعس
اون هی:...بسه....
همه: چشم
اون.هی: ...مراقب خودتون خانواده تون و همدیگه این....اونا خطرن بعد مرگ پدر بزرگشون همه چی تغییر کرده...
همه: چشم.....
سوهو:....دخترا...شما میتونید....مراقب خودتون باشید ولی برادراتونم هستن ...اینکه لطفا احتیاط کنید
همه:.چشم....
یوری:..چند سال دیگه ام....ما باز نشست ولی شما ۴ نفر میشید جانشین ما.....ایمان دارم.بهتون
لینوو:....نا امید تون نمی کنیم
_۱۲ شب_
ادامه دارد.
#کیپاپـ
۶.۰k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.