P5

( ا.ت )
ک یهو سیل گرفت 🗿💔
سریع دویدم تا خودمو ب ی گوشه ای رسوندم
ب جونگ کوک زنگ زدم
الو کوک ؟ چیزه ببخشید جونگ کوک
کوک : الو ؟ اتفاقی افتاده خوبی ؟
من زودتر از خونه زدم بیرون و الان دارم خیس میشم میشه بیایی دنبالم ؟ ببخشید
کوک : باشه الان سریع میام نگران نباش
ممنونم

( کوک )
سریع ی لباس پوشیدمو‌ رفتم سمت ادرسی ک داده بود
دیدم خیلی کیوت خودشو یجا جمع کرده و ی گربه هم بغل کردع
سلام
ا.ت : اوه سلام ممنون ببخشید
نه مشکلی نیست
.....
رفتیم و سوار ماشین شدیم
....
ا.ت : کجا دری میری ؟
خونه من
ا.ت : چیییی نه ینی چیزه برای چی ؟
چون الان هوا تاریکه و نمیتونی بری جنگل خودت گفتی شب خطرناکه
( ا.ت ت دلش : شت راس میگه الان چ غلطی کنم )
پس شب پیشم مجبوری بمونی
ا.ت : واده هل نمیشه ک
چر
ا.ت : اخه نمیشه
برا چی
ا.ت : هوووففف ببین فق چون مجبورم میام باشه ؟
هوم
ا.ت : و اینکه موقع خواب هم من ت حال یا ی اتاق دیگ میخوابم
معلومه ک باید یجا دیگ بخوابی
ا.ت : .....
تا خونه حرفی نزدیم تا اینکه وارد خونه شدیم و ب حرف اومد
ا.ت : واو این واقعا قشنگه چ خونه ی بزرگی...راستی با گربه من ک مشکلی ندری ؟ اسمش میو
معلومه ک نه خیلی کیوته منم ی سگ دارم ب اسم بم
ا.ت : اوه عالیه

( ا. ت )
نشسته بودم رو مبل و با بم بازی میکردم ک یهو کوک گف :

شرایط :
12 تا لایک
3 تا کامنت
حمایت ؟)