چند پارتی
چند پارتی
زندگی یک دانش آموز ایرانی
دازای:با صدای
"یه صبح دیگه..
یه صدایی توی گوشم میگه کسی اون بیرون واست نریده
بالشتو اون وری کن
باز خوابت بگیره
گوه تو این زندگی
او او او
(با ریتم بخونید)
با کش رفتن پول از کیف مامانم
و خوردن آب سرد صبح رو آغاز میکنم
لباس های مدرسه مو
که از تو حلق گاو در آوردمو میپوشم و
و و با جت شخصیمون (مترو) به سمت مدرسه حرکت میکنیم
تو سگ سرما
آب یخ خوردم دارم میمیرم از سرما
آخه یکی نیست بگه دازای...
برادر من...
چرا لباس گرم نپوشیدی؟
همون جور که داریم میمیریم از سرما و عطسه هامون شروع شده
به مدرسه میرسیم
چویا:اون بانداژیه رسید
چویا:واسه امتحان خوندی؟
دازای:نه مگه امتحان داشتیم؟
چویا:پنپ اونم چه امتحانی
ریاضییییی
دازای:زنگ چندمه؟
چویا:چمیدونم
مدریر:پسرای گلم
سر صف بهایستید تا ببریمتون سر کلاس
از جلو نظام
ما گل های خندانیم
(آره جون عمتون)
زندگی یک دانش آموز ایرانی
دازای:با صدای
"یه صبح دیگه..
یه صدایی توی گوشم میگه کسی اون بیرون واست نریده
بالشتو اون وری کن
باز خوابت بگیره
گوه تو این زندگی
او او او
(با ریتم بخونید)
با کش رفتن پول از کیف مامانم
و خوردن آب سرد صبح رو آغاز میکنم
لباس های مدرسه مو
که از تو حلق گاو در آوردمو میپوشم و
و و با جت شخصیمون (مترو) به سمت مدرسه حرکت میکنیم
تو سگ سرما
آب یخ خوردم دارم میمیرم از سرما
آخه یکی نیست بگه دازای...
برادر من...
چرا لباس گرم نپوشیدی؟
همون جور که داریم میمیریم از سرما و عطسه هامون شروع شده
به مدرسه میرسیم
چویا:اون بانداژیه رسید
چویا:واسه امتحان خوندی؟
دازای:نه مگه امتحان داشتیم؟
چویا:پنپ اونم چه امتحانی
ریاضییییی
دازای:زنگ چندمه؟
چویا:چمیدونم
مدریر:پسرای گلم
سر صف بهایستید تا ببریمتون سر کلاس
از جلو نظام
ما گل های خندانیم
(آره جون عمتون)
۲.۷k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.