اونی چان من گیسوکمنده☆19
*ا/ت باجی را کتک میزند*
ا/ت: آخيش دلم خنک شد
باجی: خواهر عزیزم وحشی شبیه گراز بهم حمله کردی
ا/ت؛:حقته
*ناهویا که هنوز شوکه*
تاکمیچی: درست شددد
همه: چی درست شد ؟
تاکمیچی؛ هیچی
*تاکمیچی برمیگرده آینده*
نائوتو: انگاری که هنوزم هیچ چیزی تغییر نکرده تاکمیچی
تاکمیچی: ولی من که جلوی اتفاق گرفتم
نائوتو: طبق چیزایی که من فهمیدم الان قاتل هینا ا/ت کیسوکه و باجی کیسوکهس و سانو مانجیرو
تاکمیچی: چییی؟
*تاکمیچی که میوفته دنبال مایکی و ا/ت و باجی و پیداشون میکنه*
تاکمیچی: ا/ت سان ش..شما از سیگارمتنفر بودید
باجی: مشکلیه تاکمیچی؟
تاکمچی: ن..نه
《عکس باجی و ا/ت اسلاید دوم》
تاکمیچی: چ..چرا هینا رو کشتین؟
ا/ت: هی..هینا؟ آها اون دختره ما نکشتیم
تاکمیچی:...
باجی: کیساکی اون روز هینارو کشت و انداخت گردن ما ۳ نفر
مایکی: انتظار بهتری از کیساکی داشتی؟
تاکمیچی : و..ولی کیساکی
مایکی: چیه فکرنمیکردی انقد پیش بره؟
*تاکمیچی برمیگرده اینده و فهمیده که باید چیکارکنه*
* در ذهن تاکمیچی : من بایددد کاریکنمم که ا/ت سان با ناهویا ازدواج کنهههه همینهههه*
ا/ت: آخيش دلم خنک شد
باجی: خواهر عزیزم وحشی شبیه گراز بهم حمله کردی
ا/ت؛:حقته
*ناهویا که هنوز شوکه*
تاکمیچی: درست شددد
همه: چی درست شد ؟
تاکمیچی؛ هیچی
*تاکمیچی برمیگرده آینده*
نائوتو: انگاری که هنوزم هیچ چیزی تغییر نکرده تاکمیچی
تاکمیچی: ولی من که جلوی اتفاق گرفتم
نائوتو: طبق چیزایی که من فهمیدم الان قاتل هینا ا/ت کیسوکه و باجی کیسوکهس و سانو مانجیرو
تاکمیچی: چییی؟
*تاکمیچی که میوفته دنبال مایکی و ا/ت و باجی و پیداشون میکنه*
تاکمیچی: ا/ت سان ش..شما از سیگارمتنفر بودید
باجی: مشکلیه تاکمیچی؟
تاکمچی: ن..نه
《عکس باجی و ا/ت اسلاید دوم》
تاکمیچی: چ..چرا هینا رو کشتین؟
ا/ت: هی..هینا؟ آها اون دختره ما نکشتیم
تاکمیچی:...
باجی: کیساکی اون روز هینارو کشت و انداخت گردن ما ۳ نفر
مایکی: انتظار بهتری از کیساکی داشتی؟
تاکمیچی : و..ولی کیساکی
مایکی: چیه فکرنمیکردی انقد پیش بره؟
*تاکمیچی برمیگرده اینده و فهمیده که باید چیکارکنه*
* در ذهن تاکمیچی : من بایددد کاریکنمم که ا/ت سان با ناهویا ازدواج کنهههه همینهههه*
۶.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.