افسانه گربه شاهزاده پارت ۳

* فردا
🐿 پدر
👑 بله
🐿 من‌ همسر آینده ام رو انتخاب کردم
👑 مبارکه کی ؟
🐿 جی چان می
👑 جی چان‌می ؟
لیستش رو برداشت و چک کرد
👑 آااا جی چان می
🐿 بله
👑 مطمئنی ؟
🐿 بله مطمئنم
👑 خوبه پس امروز میگم که بیان به کاخ
🐿 ممنونم
پدر رفت
راستش دروغ گفتم‌
اونقدر هم مطمئن نبودم اما خب ... توی برخورد اول ازش خوشم اومد
خوش اخلاق و عاقل بود اما بقیه اکثرا افاده ای بودند
* چندین ساعت بعد
خودش بود ! جی چان می همراه پدرش به سمت من اومدند
هر دو تعظیم کردند
🐿 😊
پدر چان می : سلام بر شما شاهزاده ، دخترم چان می ملکه آینده
🐿 خوشبختم
پدر چان می : اگر بخواید تنهاتون میزارم که حرف بزنید
🐿 ممنون میشم
پدر چان می : با اجازه * تعظیم کرد و رفت
( چان می ⚘ )
⚘ از دیدنتون خوشحالم
🐿 منم همینطور * لبخند
⚘ شاهزا ...
انگشتم رو روی لباش گذاشتم
🐿 دوست ندارم با این اسم صدام کنی ، با هوسوک راحت ترم
به شدت از کارم شکه شده بود
🐿 اوه ببخشید
⚘ ن نه اشکالی نداره، شاهز.. نه یعنی هوسوک
🐿 جانم
⚘ چرا از بین این همه آدم من رو انتخاب کردین ؟
🐿 چون لیاقتش رو داری که ملکه بشی
⚘بقیه نداشتن ؟
🐿 شاید آره شایدم نه ، کی اهمیت میده ؟
لبخندی زد
جدا از اینکه مهربون و عاقل بود خیلی قشنگ میخندید
لعنتی فکر کنم دارم عاشقش میشم
🐿 ایشون گربه خوشگلمه ، آگوست دی
⚘ الهی چقدر بانمکه 🥺
آگوست دی رو دادم دستش
ولی فکر نکنم آگوست دی علاقه ی خاصی به چان می داشته باشه چون اخم کرده بود
🐿 درسته بامزست ولی خیلی اخموعه 😂
⚘ آره 😂
اون روز کلی با چان می حرف زدم و با هم وقت گذروندیم
.
.
.
اسلاید دو چان می ( پدسگگ چقدر خوشگلههه)