پارت 64
#پارت_64
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
پوزخندی زدم و گفتم:
+حل کنیم نکنیم که مهم نیست!!
نگاهش کردم و با اخم ادامه دادم:
+نکنه تو برای شام باهاش نقشه کشیدی؟!
ریز خنده ای کرد و با خودکار زد تو سرم و گفتم:
-من که خودم شوهر دارم خانوم، دلم برای تو میسوزه سینگل به گور نشی یه وقت!!
ادا شو در آوردم و گفتم:
+تو نمیخواد نگران من باشی!!
دستامو به بغلم زدم و ادامه دادم:
+من بمیرمَم حاضر نیستم باهاش شام بخورم!!
فهمیدی؟!
اومدم دوباره حرفم و تکرار کنم که نازنین با ایما و اشاره بهم میفهموند که ساکت باشم اما من حرصی تر از دفعه قبل گفتم:
+اصن چندشم میشه ببینمش بعد مثله بقیه ذوق کنم که زودتر کارو اجرا کنم و افتخار بدم باهاش شام بخورم؟!
سارا محکم با خجالت دستشو روی صورتش کشید و منم اومدم موس و بردارم که صدای امیرعلی پشتم باعث شد یه لحظه سنگ کوب کنم!!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
پوزخندی زدم و گفتم:
+حل کنیم نکنیم که مهم نیست!!
نگاهش کردم و با اخم ادامه دادم:
+نکنه تو برای شام باهاش نقشه کشیدی؟!
ریز خنده ای کرد و با خودکار زد تو سرم و گفتم:
-من که خودم شوهر دارم خانوم، دلم برای تو میسوزه سینگل به گور نشی یه وقت!!
ادا شو در آوردم و گفتم:
+تو نمیخواد نگران من باشی!!
دستامو به بغلم زدم و ادامه دادم:
+من بمیرمَم حاضر نیستم باهاش شام بخورم!!
فهمیدی؟!
اومدم دوباره حرفم و تکرار کنم که نازنین با ایما و اشاره بهم میفهموند که ساکت باشم اما من حرصی تر از دفعه قبل گفتم:
+اصن چندشم میشه ببینمش بعد مثله بقیه ذوق کنم که زودتر کارو اجرا کنم و افتخار بدم باهاش شام بخورم؟!
سارا محکم با خجالت دستشو روی صورتش کشید و منم اومدم موس و بردارم که صدای امیرعلی پشتم باعث شد یه لحظه سنگ کوب کنم!!
۴.۹k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.