𝓑𝓪𝓭 𝓫𝓸𝔂

𝓑𝓪𝓭 𝓫𝓸𝔂
part:2
وارد مدرسه شدم فضای خیلی قشنگی داشت خیلی دوست داشتم اینجا با دوستای جدید اشنا بشم
وسطای زنگ دوم بود که صدام کردن با وسایلم برم پایین
کسی امده بود دنبالم؟ ولی من که حالم خوبه؟ بابا امده دنبالم؟ نه بابا، پس کیه؟
با وسایل رفتم پایین دیدم دوتا مرد گنده واستادن گفتن
&:خانوم مین دنبالم بیاین
دنبالش رفتم دیدم یک ماشین سیاهه که........

ویو تهیونگ
از خواب پاشدم و رفتم پایین دیدم بابام صدام میزنه رفتم پیشش
(* علامت بابای تهیونگ)
*امروز یک قمار دارم ولی تو باید جام بری
_چرا
*چونکه من میگم و اینکه نباید بیازی فهمیدی
_چشم
رفتم صبحونه خوردمو و رفتم لباس پوشیدم
(عکسش رو میزارم )
رفتم پایین
اه چرا باید من برم مگه من کارم قمار بازه که من برم
توراه همش داشتم غر میزدم که رسیدم

ویو بابای ات و بابای تهیونگ
*خب پیره مرد ایندفه چی رو میخوای بزاری وسط من همه داراییتو ک گرفتم
؛ ایندفه فرق میکنه میخوام دخترم رو بزارم وسط
*باشه پیره مرد ولی من فردا نمیتونم بیام کار دارم