پارت16-نفوذ
€یونا ازهمتون بهتره
+ایش ایش جمع کنید چندش بازیاتون رو
ماریا زود باش
¢به اجبار یونا و سورا مجبور شدم جیمین رو ببوسم
مطمئنم موقعی که رفتم نزدیکش صدای قلبم رو شنیده
از نو بی ابرو شدم رفت
+بطری رو یکبار دیگه چرخوندم
افتاد به جیمین
+جرات یا حقیقت؟
؛ حقیقت
+عاشق هرکی هستی الان زنگ بزن بهش اعتراف کن
؛ اما..
+اما بی اما
؛ اما...
+گفتم اما بی اما
؛ خب من شمارشو ندارم
+زرشک
بگو کیه شماره بدم
؛ گوشیتو چک کن
+به بهههه
مبارکه
¢یه دفعه سورا زیر چشمی نگام کرد و یه لبخند شیطانی زد
+فرستادم
؛ باشه
... در حال بوق خوردن...
¢یه دفعه گوشیم زنگ خورد
+جواب بده ماریا
¢باشه
¢بله؟
؛ سلام
¢هان این جیمینه؟؟؟؟؟
جیمین گوشی رو قط کرد
؛ ماریا من دوست دارم
¢م... من..
؛ فعلا لازم نیست چیزی بگی
¢منم دوست دارم
+امشب شب عروسیه
مبارکه و مبارکه مبارکهههه
خب بچه ها بسه دیگه بریم یکار دیگه بکنیم
؛ -€اره ماهم خسته شدیم
+کی پایس
-مننن
€¶¢؛ چی رو پایس؟؟
-+جدی نفهمیدین؟
؛ €¢¶نوچ
+-میخوایم مست کنیم
؛ €¢¶پایمممم
+من میرم بیارم
€وایسا بیام کمکت
+بیا
.... ویسکی هارو اوردن.....
+بچه ها بی جنبه بازی در نیارین بخورین
همه:باشه
بعد یک ساعت خوردن دیگه واقعا ترکونده بودیم
+بچه ها بریم بخوابیم
€من میرم اتاقای مهمان رو اماده کنم
+باشه
€من و یونا
جیمین و ماریا و کوک و سورا هم تو یک اتاق
دیگه پاشین برین بخوابین
همه:باشه
هرکی رفت اتاق خودش
+کوک بیداری؟
- اره بیدارم
+من میخوام لباسم رو عوض کنم برو
-نمیخوام
+برو دیگه خجالت میکشم
-جئون سورا من دوست دارم خجالتتو ببینم*خمار شدید
+کوفت
-حیح
لباسام رو عوض کردم برگشتم کوک رو دیدم که صاف صاف بهم زل زده منو نگاه میکنه
+هی تو حالت خوبه
-عالیم فقط گرمه
+نه گرم نیست برو لباسات رو عوض کن
-باشه
لباساش رو عوض کرد اما بلوز نپوشید
+خجالت بکش هنوز یروزه دوست دخترت شدمااا
-خوبه که
+بخواب اینقد حرف نزن
-باشه
داشتم میخوابیدم که منو وحکم بقلم کرد و گفت
-تو منو ترک نکن
+چی؟
-ولش کن
+باشه
... بعد نیم ساعت...
+هی کوک خوابی*خیلی اروم
-نه نمیتونم بخوابم
+چرا؟
-حالم خوب نیست
+میشدی یه دفعه
-نمیدونم
+نکنه ..
- شاید
شرایط:
10تا لایک
10 فالو
5 کامنت
+ایش ایش جمع کنید چندش بازیاتون رو
ماریا زود باش
¢به اجبار یونا و سورا مجبور شدم جیمین رو ببوسم
مطمئنم موقعی که رفتم نزدیکش صدای قلبم رو شنیده
از نو بی ابرو شدم رفت
+بطری رو یکبار دیگه چرخوندم
افتاد به جیمین
+جرات یا حقیقت؟
؛ حقیقت
+عاشق هرکی هستی الان زنگ بزن بهش اعتراف کن
؛ اما..
+اما بی اما
؛ اما...
+گفتم اما بی اما
؛ خب من شمارشو ندارم
+زرشک
بگو کیه شماره بدم
؛ گوشیتو چک کن
+به بهههه
مبارکه
¢یه دفعه سورا زیر چشمی نگام کرد و یه لبخند شیطانی زد
+فرستادم
؛ باشه
... در حال بوق خوردن...
¢یه دفعه گوشیم زنگ خورد
+جواب بده ماریا
¢باشه
¢بله؟
؛ سلام
¢هان این جیمینه؟؟؟؟؟
جیمین گوشی رو قط کرد
؛ ماریا من دوست دارم
¢م... من..
؛ فعلا لازم نیست چیزی بگی
¢منم دوست دارم
+امشب شب عروسیه
مبارکه و مبارکه مبارکهههه
خب بچه ها بسه دیگه بریم یکار دیگه بکنیم
؛ -€اره ماهم خسته شدیم
+کی پایس
-مننن
€¶¢؛ چی رو پایس؟؟
-+جدی نفهمیدین؟
؛ €¢¶نوچ
+-میخوایم مست کنیم
؛ €¢¶پایمممم
+من میرم بیارم
€وایسا بیام کمکت
+بیا
.... ویسکی هارو اوردن.....
+بچه ها بی جنبه بازی در نیارین بخورین
همه:باشه
بعد یک ساعت خوردن دیگه واقعا ترکونده بودیم
+بچه ها بریم بخوابیم
€من میرم اتاقای مهمان رو اماده کنم
+باشه
€من و یونا
جیمین و ماریا و کوک و سورا هم تو یک اتاق
دیگه پاشین برین بخوابین
همه:باشه
هرکی رفت اتاق خودش
+کوک بیداری؟
- اره بیدارم
+من میخوام لباسم رو عوض کنم برو
-نمیخوام
+برو دیگه خجالت میکشم
-جئون سورا من دوست دارم خجالتتو ببینم*خمار شدید
+کوفت
-حیح
لباسام رو عوض کردم برگشتم کوک رو دیدم که صاف صاف بهم زل زده منو نگاه میکنه
+هی تو حالت خوبه
-عالیم فقط گرمه
+نه گرم نیست برو لباسات رو عوض کن
-باشه
لباساش رو عوض کرد اما بلوز نپوشید
+خجالت بکش هنوز یروزه دوست دخترت شدمااا
-خوبه که
+بخواب اینقد حرف نزن
-باشه
داشتم میخوابیدم که منو وحکم بقلم کرد و گفت
-تو منو ترک نکن
+چی؟
-ولش کن
+باشه
... بعد نیم ساعت...
+هی کوک خوابی*خیلی اروم
-نه نمیتونم بخوابم
+چرا؟
-حالم خوب نیست
+میشدی یه دفعه
-نمیدونم
+نکنه ..
- شاید
شرایط:
10تا لایک
10 فالو
5 کامنت
۵.۷k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.