شب عروسیتون(درخواستی)
علامت ها
فلیکس+
ا.ت_
.
.
.
خیلی وقت بود که از مراسم عروسیتون برگشته بودین خونه
هردوتاتون دوش گرفته بودید و لباسامون رو عوض کرده بودین
و فلیکس الان داشت موهاش رو خشک میکرد
(چند دقیقه بعد)
روی مبل بودی که فلیکس صدات کرد
+ا.ت
_بله
+بیا
_الان
از روی مبل بلند شدی و به سمت اتاق مشترکتون راه افتادی
در اتاق باز بود برای همین وارد اتاق شدی
بهش نگاه کردی
_بله؟
فلیکس اول به تو نگاه کرد و بعد به تخت نگاه کرد
+اینو ببین…برای ما تزیینش کردن(لبخند)
نگاهش رو که روی تخت بود به تو داد
+بنظرت حقم نیست که بعد ۶ سال چیزی که میخوام رو بهم بدی؟
_چرا نباشه؟(لبخند)
فلیکس با لبخند نگاهت کرد و بعد از چندثانیه اومد سمتت
سرتو اوردی بالا تا نگاهش کنی
بوسیدت و تو همون حالت تیشرتت رو پاره کرد و شلوارت رو از پات در آورد
بوسه رو پایان داد و درحالی که داشت به چشات نگاه میکرد با لبخند گفت
+امشب میخوام همسایه ها از شنیدن جیغ و ناله هات شاکی شن!(لبخند)
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
فلیکس+
ا.ت_
.
.
.
خیلی وقت بود که از مراسم عروسیتون برگشته بودین خونه
هردوتاتون دوش گرفته بودید و لباسامون رو عوض کرده بودین
و فلیکس الان داشت موهاش رو خشک میکرد
(چند دقیقه بعد)
روی مبل بودی که فلیکس صدات کرد
+ا.ت
_بله
+بیا
_الان
از روی مبل بلند شدی و به سمت اتاق مشترکتون راه افتادی
در اتاق باز بود برای همین وارد اتاق شدی
بهش نگاه کردی
_بله؟
فلیکس اول به تو نگاه کرد و بعد به تخت نگاه کرد
+اینو ببین…برای ما تزیینش کردن(لبخند)
نگاهش رو که روی تخت بود به تو داد
+بنظرت حقم نیست که بعد ۶ سال چیزی که میخوام رو بهم بدی؟
_چرا نباشه؟(لبخند)
فلیکس با لبخند نگاهت کرد و بعد از چندثانیه اومد سمتت
سرتو اوردی بالا تا نگاهش کنی
بوسیدت و تو همون حالت تیشرتت رو پاره کرد و شلوارت رو از پات در آورد
بوسه رو پایان داد و درحالی که داشت به چشات نگاه میکرد با لبخند گفت
+امشب میخوام همسایه ها از شنیدن جیغ و ناله هات شاکی شن!(لبخند)
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
۲۹.۱k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.