خدمتکار عمارت ما
پارت:۱۹
ات داشت اماده میشد که یهو...
جیمین از پشت بغلش کرد و سفت و محکم فشارش داد...
جیمین:بیب...اماده ای..؟
ات:ام...یکم دیگه
جیمین:اوکی....منم الان میام....
ات:باشه
=نیم ساعت بعد=
جیمین:بریم..
ات:یس.
=ات و جیمین رفتند به بار=
کوک:های...
ات:ساام..
جیمین:هی...کوک....خوبی..؟
کوک:عالیم...
جیمین:چرا...؟چون فردا میخوای بری قمار کنی.؟
کوک:فردا که نه،...چند ساعت دیگه میرم...و اره...بخواطر این خوشحالم چون یچی رو میبرم
جیمین:چه اعتماد به نفسی
کوکک:هوم...خوب...ویسکی میخورید..؟
ات:یس
جیمین:اره....
×جیمین ۱۰ تا پیک ویسکی خورد و حسابی مست بود×
جیمین:بیبی...اوم...نیازت دارم....اوم....
_اما ات و کوک اونجا نبودنند....اونا رودتر با هواپیما رفته بودند
+×==×+=×=×=+÷×÷×÷×+÷=××=
جیمین:اوم...های لیدی......
بورام:اِ..اِم...ب..با من هستید...؟
جیمین:اره بیبی گرل...
بورام:چ..چی
جیمین ویو:
ات رو پیدا نکردم.اونجا یه دختره کیوت رو دیدیم....وقتی باهاش چشم تو چشم شدم ضربان قلبم بالا رفت.....!
بورام ویو:
یع پسر کراش و ناناصی و کیوت اومد سمتم....من روش کراش زودم...اومد و بهم گقت های لیدی...!بعدش بهم گفت بیبی گرل....
=جیمین دست بورام رو گرفت و بردش تو یکی از اتاق ها و.....=
[برای اسمات...به پیوی مراجعه کنید]
ات ویو:
جیمین مست کرد و من و کوک هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم....از کره خارج شدیم.....
من و کوک واقعا هم دیگرو دوست داریم.....تا ابد .....!
کوک ویو:
الان ما خارج از کره هستیم.....من و عشقم.....ات دختری بود که خیلی مهربون و کیوته...و من خیلی بهش علاقه دارم....!
ات داشت اماده میشد که یهو...
جیمین از پشت بغلش کرد و سفت و محکم فشارش داد...
جیمین:بیب...اماده ای..؟
ات:ام...یکم دیگه
جیمین:اوکی....منم الان میام....
ات:باشه
=نیم ساعت بعد=
جیمین:بریم..
ات:یس.
=ات و جیمین رفتند به بار=
کوک:های...
ات:ساام..
جیمین:هی...کوک....خوبی..؟
کوک:عالیم...
جیمین:چرا...؟چون فردا میخوای بری قمار کنی.؟
کوک:فردا که نه،...چند ساعت دیگه میرم...و اره...بخواطر این خوشحالم چون یچی رو میبرم
جیمین:چه اعتماد به نفسی
کوکک:هوم...خوب...ویسکی میخورید..؟
ات:یس
جیمین:اره....
×جیمین ۱۰ تا پیک ویسکی خورد و حسابی مست بود×
جیمین:بیبی...اوم...نیازت دارم....اوم....
_اما ات و کوک اونجا نبودنند....اونا رودتر با هواپیما رفته بودند
+×==×+=×=×=+÷×÷×÷×+÷=××=
جیمین:اوم...های لیدی......
بورام:اِ..اِم...ب..با من هستید...؟
جیمین:اره بیبی گرل...
بورام:چ..چی
جیمین ویو:
ات رو پیدا نکردم.اونجا یه دختره کیوت رو دیدیم....وقتی باهاش چشم تو چشم شدم ضربان قلبم بالا رفت.....!
بورام ویو:
یع پسر کراش و ناناصی و کیوت اومد سمتم....من روش کراش زودم...اومد و بهم گقت های لیدی...!بعدش بهم گفت بیبی گرل....
=جیمین دست بورام رو گرفت و بردش تو یکی از اتاق ها و.....=
[برای اسمات...به پیوی مراجعه کنید]
ات ویو:
جیمین مست کرد و من و کوک هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم....از کره خارج شدیم.....
من و کوک واقعا هم دیگرو دوست داریم.....تا ابد .....!
کوک ویو:
الان ما خارج از کره هستیم.....من و عشقم.....ات دختری بود که خیلی مهربون و کیوته...و من خیلی بهش علاقه دارم....!
۱۱.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.