عشق مخفی پارت ۱۶

خدمتکار: اقا صبحانه حاضره
یونگی: بیاید انقدر جر و بحث نکنید
ـــــــــــــ بعد صبحونه ــــــــــــــ
جیمین: هعیییی میشه بریم خیابون
کوک: من با تو هیچ جا نمیام
جین: یونگی یه فیلم میزاری
یونگی: تهیونگ پاشو یه فیلم بزار
تهیونگ: تنبل
یونگی: پاشو دیگه
ویو جیمین
فیلمو گذاشت بعد بیست دقیقه صحنه های مثبت هیجده اومد
نامجون: تهیونگ این چه فیلمیه گذاشتی
تهیونگ: صبر کن الان تموم میشه
شوگا هیچی نمیگفت فقط لبشو گاز میگرفت و هی تکون میخورد
جیمین: یونگی. خودتو کنترل کن(اروم)
یونگی: نمیتونم
یدفعه بلندم کرد و بردم تو اتاق
نامجون: بیا راحت شدی. یونگیو نمیشناسی. از همه بی جنبه تره
تهیونگ:...
نامجون: هوی
تهیونگ: ا.. چیه بیا خاموشش کردم
در اتاق یونمین
جیمین: یونگی اروم باشه
یونگی: زده بالا
جیمین: هنوز درد میکنه. برو دوش بگیر
یونگی:...

حالم خوب نیست:) ):